تیمورتاش عبدالحسین
- ️/ افسانه دولّو /;
- ️Mon Mar 21 2016
معرف
ملقب به معززالملک و سردار معظم خراسانی، دولتمرد دورة قاجار و پهلوی
تیمورتاش، عبدالحسین ، ملقب به معززالملک و سردار معظم خراسانی، دولتمرد دورة قاجار و پهلوی. در 1297/ 1258 ش یا 1260 ش در خراسان، احتمالاً در بجنورد، متولد شد. پدرش، کریم دادخان نردینی بجنوردی، ملقب به معززالملک و امیر منظم، در دورة مظفرالدین شاه حاکم سبزوار و جُوَیْن بود. کریم دادخان لقب خود، «معززالملک»، را با اجازة شاه به پسرش داد و خود به «امیر منظم» ملقب شد (غنی، ج 1، ص 159، 163؛ عاقلی، 1371 ش، ص 11؛ مرسلوند، ج 2، ص 319).عبدالحسین معززالملک پس از گذراندن دورة تحصیلات مقدماتی، در سیزده سالگی برای ادامة تحصیل به عشقآباد، و پس از فراگیری زبان روسی به سنپترزبورگ رفت و در مدرسة سوارهنظام نیکلای مشغول تحصیل شد. وی از محصلان ممتاز و باهوش مدرسه بهحساب میآمد. بهسبب مرسوم بودن نام خانوادگی در روسیه و مفهوم نداشتن لقب، وی نام خانوادگی «خان نَردینْسکی» را برای خود برگزید که مشابه خان نخجوانسکی یا خان ایروانسکی (از القاب شاهزادگان) بود. در بازگشت از این سفر، زبان روسی و فرانسه و آداب و رسوم اروپایی را بخوبی فرا گرفته بود (ارفع، ص140ـ141؛ مستوفی، ج 2، ص 85 ـ87؛ بلوشر، ص 196؛ غنی، ج 1، ص 159). او با توصیة میرزاحسن مشیرالملک، وزیرمختار ایران در روسیه، در 24 سالگی مترجم زبان روسی در ادارة دارالترجمة وزارت امور خارجه شد (عاقلی، 1371ش، ص 21).وی در جریان انقلاب مشروطه (14 جمادیالا´خره 1324) به صف مشروطهخواهان پیوست. شجاعت او در واقعة میدان توپخانه، که سبب عقیم ماندن نقشة محمدعلیشاه در برهم زدن اساس مشروطه شد، موجب شهرت او گردید (ملکزاده، ج 3، ص 564؛ صعود و سقوط تیمورتاش ، ص 27). وی پس از انقلاب مشروطه، وزارت خارجه را ترک کرد و بهسبزوار رفت و از طرف پدر، که حاکم آن منطقه بود، نایبالحکومة بلوک جوین (از نواحی مهم سبزوار، و مرکز حکومت جغتای با حدود هشتاد پارچه آبادی) گردید. او در آنجا، با شاهزاده میرزامحمدهاشم افسر، که ادیب و شاعر و از رجال سیاسی دورة قاجار بود، آشنا گشت و نزد او بهفرا گیری ادبیات فارسی پرداخت (غنی، ج1، ص 159، 161ـ163) و از آن پس عمیقاً دلبستة زبان و ادبیات فارسی شد. علاوه بر آن وی مترجم و نویسندة توانایی بود و احاطهاش بر ادبیات اروپایی موجب شهرتش گردید. گفتهاند که او صاحب یکی از بهترین کتابخانههای تهران بود ( رجوع کنید بهمکی، ج 5، ص 204؛ نفیسی، ص 389).معززالملک در دورة دوم مجلس شورایملی (آغاز: 2 ذیقعدة 1327) بهنمایندگی مردم مشهد انتخاب شد (ایران. وزارت کشور، ص205). سخنرانی وی در دفاعاز لایحةدولت مستوفیالممالک، مبنی بر لزوم خلع سلاح مجاهدان تبریزی مقیم در تهران، به تصویب آن در مجلس انجامید ( صعود و سقوط تیمورتاش ، ص 30؛ غنی، ج 1، ص 164ـ165). با انحلال مجلس دوم در 3 محرّم 1330، او به خراسان بازگشت و به واسطة نیّرالدوله، والی و فرمانروای کل خراسان، بهفرماندهی قشون خراسان منصوب گردید و با تقاضای نیرّالدوله از شاه، لقب سردار معظم برای معززالملک بهتصویب رسید (عاقلی، 1371ش، ص64ـ 65).معززالملک در دورة سوم مجلس شورای ملی (آغاز: 17 محرّم 1333) بهنمایندگی مردم قوچان انتخاب شد. نخست، بهسبب ندادن استعفانامه از فرماندهی قشون خراسان، با اعتبارنامهاش مخالفت شد و به کمیسیون رفت ولی با عرضة استعفانامه، که نیّرالدوله آن را تأیید کرده بود، در 22 جمادیالاولی 1333 بهمجلس راه یافت و عضو فراکسیون اعتدالیون مجلس شد (تقیزاده، ج 5، ص 65؛ اعظام قدسی، ج 2، ص 195؛ عاقلی، 1371 ش، ص 69ـ70).در دوران فترت میان مجلس سوم و چهارم، سردار معظم از سوی میرزاحسنخان وثوقالدوله، در 20 جمادیالا´خرة 1337 حاکم گیلان گردید ( صعود و سقوط تیمورتاش ، ص 32). در این زمان، در گیلان عدهای آزادیخواه، به رهبری میرزاکوچکخان، فعالیت میکردند. اندکی بعد از ورود سردار معظم به گیلان، عدهای از آزادیخواهان نهضت جنگل، از جمله دکتر حشمت، را بهدار آویختند. سردار معظم، چندی بعد، بهعلت بدرفتاری با مردم و صدور حکم اعدام بدون محاکمه، بر کنار شد و بهتهران آمد (صدر، ص 240ـ241؛ فرخ، ص 35؛ در بارة بد رفتاری سردار معظم با مردم گیلان رجوع کنید بهمیرفخرایی، ص 183). وی در اول فروردین 1300، بهدلیل تماس با نورمن، وزیر مختار انگلیس، و انتقاد از اعمال سیدضیاءالدینِ طباطبائی، رئیسالوزرای وقت، بازداشت و سپس به قم تبعید شد و تا رویکار آمدن دولت قوام درتبعید بود (اعزاز نیکپی، ص 29ـ33؛ فرخ، ص62).در دورة چهارم مجلس شورای ملی (آغاز: اول تیر 1300) وی بهنمایندگی مردم قاینات (بیرجند) انتخاب شد. در این دوره وی و آیتاللّه مدرس و سیدمحمد تدین و عدهای دیگر، حزب «اصلاحطلبان» را به وجود آوردند که اکثریت مجلس را تشکیل میداد. در این دورة مجلس، سردار معظم و 41 تن دیگر از نمایندگان، اعلامیة مخالفت با قرارداد 9 اوت 1919 وثوقالدوله را امضا کردند (بهار، ج 1، ص 57، 134؛ فرخ، ص 50؛ فرهنگ قهرمانی، ص 41). سردار معظم پس از استعفا از نمایندگی مجلس، در دولت مشیرالدوله، وزیر عدلیه شد (3 بهمن 1300ـ 18 دی 1301). وی در این سمت، طرح اعطای اختیارات به کمیسیون عدلیة مجلس و اجرای قوانین عدلیه را به طور موقت به مجلس شورای ملی برد و تقاضای اختیارات کرد، که بهتصویب رسید (ایران. وزارت کشور، ص 208ـ209؛ ضرغام بروجنی، ص140؛ ایران. مجلس شورای ملی، ص 483).او، بهپیشنهاد قوامالسلطنه، در 10 تیر 1301 والی کرمان و بلوچستان گردید (عاقلی، 1369ـ1370ش، ج 1، ص 120).در انتخابات پنجمین دورة مجلس شورای ملی، سردار معظم به نمایندگی مردم نیشابور انتخاب شد (بهمن 1302). ناصرالاسلام، نمایندة رشت، با اعتبارنامة وی به سبب داشتن سوء سابقه در بد رفتاری با مردم گیلان مخالفت کرد، اما او توانست دیگران را قانع کند. وی در این دورة مجلس رئیس کمیسیون نظام بود و همین امر موجب نزدیکی او با سردارسپه گردید. چند ماه بعد، وی از نمایندگی استعفا کرد و در 7 شهریور 1303 وزیر تجارت و فوائد عامه در دولت سردارسپه گردید. او در این دولت موافقت مدرس راــ که از مخالفان طرح واگذاری فرماندهی کل قوا به سردارسپه بود ــ بعد از ایجاد اصلاحاتی در طرح، بهدست آورد (ایران. وزارت کشور، ص 210ـ212؛ ضرغام بروجنی، ص 157ـ158؛ عاقلی، 1369ـ1370 ش، ج 1، ص 135؛ همو، 1371 ش، ص 114).سردار معظم، در پی تصویب قانون لغو القاب و درجات نظامی در 1304 ش، نام خانوادگی تیمورتاش را برای خود برگزید ( گاهنامة پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی ، ج 1، ص 44؛ برای اطلاع از علت انتخاب نام تیمورتاش رجوع کنید به صعود و سقوط تیمورتاش ، ص 36). وی به همراه کسانی چون داور، نصرتالدوله، سردار اسعد و فروغی، برای تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی فعالیت فراوان میکرد ( رجوع کنید به بهبودی، ص 246؛ مکی، ج 5، ص 210؛ غنی، ج 1، ص 165؛ دشتی، ص 136). پس از به سلطنت رسیدن رضاخان (25 آذر 1304)، تیمورتاش وزیر دربار شد و از آن پس به عنوان راهنما و مشاور، کارگزار اصلی رضاشاه در بسیاری از امور گردید و به سبب داشتن استعداد و قابلیت، الهامبخش شاه در بسیاری از امور حکومتی بود، تا حدی که شاه همواره میگفت: «قول تیمورتاش قول من است»؛ ازینرو، او را مکمل شاه نیز خواندهاند ( رجوع کنید بههدایت، ص 371؛ فرخ، ص 289؛ بلوشر، ص 198ـ199). تیمورتاش کوشید تا وزارت دربار از مقامی تشریفاتی به بالاترین مرجع تصمیمگیری ارتقا یابد و سازمان موقت وزارت دربار را نیز سامان داد. همچنین الغای حق نشر اسکناس را که در اختیار مؤسسهای خارجی بود، الغای کاپیتولاسیون، و اعزام دانشجو به خارج را از ابتکارات او میدانند ( رجوع کنید به صعود و سقوط تیمورتاش ، ص 86 ـ92، 97؛ هدایت، ص 378؛ ابتهاج، ج 1، ص 39؛ عاقلی، 1369ـ 1370ش، ج1، ص144).تیمورتاش در اولین ماههای سلطنت رضاشاه، پیشنهاد تشکیل حزب «ایران نو» را به وی داد. او ابتدا موافقت نمود، ولی چندی بعد، بهدلیل احساس خطر از ناحیة حزب، دستور انحلال آن را صادر کرد ( صعود و سقوط تیمورتاش ، ص 43؛ مکی، ج 5، ص 211).تیمورتاش در دورة ششم مجلس شورای ملی (آغاز: 19 تیر 1305) مجدداً از نیشابور بهنمایندگی مجلس انتخاب شد (ایران. وزارت کشور، ص213).وی در اوایل مرداد 1305، بهعنوان نمایندة فوقالعادة دولت، در رأس هیئتی بهمنظور اعلام پادشاهی رضاشاه و مذاکره در مورد عقد قرارداد تجاری و همچنین حل اختلافات بین ایران و شوروی، به مسکو سفر کرد. از رهآوردهای این سفر ورود کت و شلوار و کلاه جدیدی بود که در ایران به «کلاه پهلوی» مشهور شد. تیمورتاش برای این منظور چند خیاط روسی را به ایران آورد و کارمندان دولت موظف به استفاده از کلاه و کت و شلوار شدند (عاقلی، 1371 ش، ص 217، 236). در این سالها تیمورتاش قدرت مطلق بعد از شاه بهحساب میآمد و عملاً کارگردان سیاست خارجی ایران بود و حل مسائل مهمی چون اختلافات ایران و انگلستان را برعهده داشت و نیز نمایندة تامالاختیار شاه در مذاکرات الغای امتیاز نفت ( رجوع کنید بهدارسی، امتیاز * ) و عقد قرارداد جدید با دولت انگلستان بود. به استثنای وزارت جنگ، که شاه رأساً به ادارة آن میپرداخت، تیمورتاش برتمام وزارتخانهها و دوایر دولتی نظارت داشت و در جلسات هیئت وزیران شرکت میکرد. گفتهها و عقاید تیمورتاش در هیئت دولت و مجلس، حکم گفتة شاه را داشت و کسی را یارای مخالفت با آن نبود و بدون موافقت او هیچ کاری انجام نمیشد ( صعود و سقوط تیمورتاش ، ص 85 ـ89؛ دشتی، ص 138؛ مکی، ج 5، ص 211؛ انتظام، ص 104ـ 105). پس از استعفای مستوفیالممالک (خرداد 1306) نمایندگان مجلس تمایل داشتند که تیمورتاش نخستوزیر شود ولی وی نپذیرفت («در حضور شاه»، ص 1).با اجرا شدن قانون نظام وظیفة اجباری و اعتراض و مهاجرت جمعی از علما به قم بهرهبری حاجآقا نوراللّهنجفی از علمای بزرگ اصفهان، شاه برای حل مشکل، هیئتی بهقم فرستاد. اعضای این هیئت مهدیقلیخان هدایت رئیسالوزرا، تیمورتاش وزیر دربار، ظهیرالاسلام و شریعتمدار (شیخکمال نجفی) و امام جمعة تهران بودند که در 18 آذر 1306 بهقم رفتند و با حاجآقا نوراللّه، سیدالعراقین و دیگران مذاکره کردند و به توافق رسیدند (نجفی، ص 257ـ 263؛ «قضیه قم»، ص 3؛ هدایت، ص 377). در 5 مهر 1307 عنوان حضرت اشرف به تیمورتاش اعطا شد و وی آن را به تمام وزارتخانهها ابلاغ کرد ( اسناد و مکاتبات تیمورتاش ، ص 40).به رغم فرمایشی بودن انتخابات مجلس ششم، تیمورتاش با دخالت در انتخابات دورة هفتم مجلس، کوشید نمایندگان مطیع دولت را راهی مجلس کند و حتی افرادی چون حائریزاده، میرزا شهاب کرمانی، محمدعلی بامداد و محمدرضا تجدد نیز نتوانستند به مجلس بروند، وی در بارة آنها به داور، وزیر عدلیة وقت، توصیه کرد و او نیز آنان را با سمت عالی قضایی در عدلیه استخدام کرد. بعضی دیگر، چون مدرس و ملکالشعرای بهار و محمد مصدق، نیز کنار گذاشته شدند. وقتی مجلس هفتم در 14 مهر 1307 تشکیل شد، جز خود تیمورتاش، که باز هم بهنمایندگی مردم نیشابور انتخاب شده بود، محمد فرخییزدی (مدیر روزنامة طوفان ) به نمایندگی مردم یزد و محمود طلوع (مدیر روزنامة طلوع ) به نمایندگی مردم لاهیجان بهمجلس راه یافتند، ولی این دو تن، به سبب طبع انتقادی، در مجلس از وی انتقاد کردند (دولتآبادی، ج 4، ص 403ـ405؛ عاقلی، 1371 ش، ص 238ـ240؛ ایران. وزارت کشور، ص 104، 114، 216ـ 218؛ برای اطلاع از اعمالنظر تیمورتاش در انتخابات رجوع کنید بهاسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دورة پهلوی اول ، ص 44ـ 45، 59 ـ60، 83، و جاهای دیگر).تیمورتاش و پسرش مهرپور، در سفر تحصیلی محمدرضا پهلوی (ولیعهد) به سویس در 15 شهریور 1310، جزو همراهان وی بودند. تیمورتاش ضمناً مأموریت داشت که از سویس به آلمان، فرانسه، ایتالیا و سپس به انگلیس برود و با مقامات کشورها در بارة مسائل فیمابین مذاکره کند. وی در لندن با سرجان کدمن ، رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل شرکت نفت ایران و انگلیس، در خصوص افزایش سهم ایران از درآمدهای نفت، مذاکره کرد و پس از یک ماه اقامت بینتیجه، به سوئیس بازگشت. تیمورتاش در راه بازگشت بهایران، در مسکو با مارشال وروشیلوف ، وزیر جنگ، ملاقات خصوصی کرد. خبر این ملاقات را فتحاللّه پاکروان، سفیر ایران در مسکو، بهاطلاع رضاشاه رساند و مأموران اطلاعاتی انگلیس نیز به سرتیپ آیرم، رئیس شهربانی، گزارش دادند. بعداً شایع شد که در این سفر کیف محتوی نامههای تیمورتاش به سرقت رفته است. تیمورتاش پس از بازگشت، با بیمیلی و سرزنش شاه مواجه شد؛ ازینرو، از شاه تقاضای مرخصی کرد و برای استراحت و رفع کسالت عازم بندر چمخاله در لنگرود شد. رفتار شاه پس از آن نیز تغییری نکرد ( اطلاعات در یکربع قرن ، ص 80؛ هدایت، ص 395؛ غنی، ج 1، ص 171؛ عاقلی، 1371ش، ص 258ـ 270، 282). تیمورتاش بهرغم نفوذ و قدرت فراوان، به طور ناگهانی در 3 دی 1311 بازداشت و از وزارت دربار عزل گردید ( اطلاعات ، سال 7، ش 1789، 3 دی 1311، ص 2).تیمورتاش نزدیک بهدو ماه (از 3 دی تا 29 بهمن 1311) در خانة خود زیر نظر شهربانی بود و تحت بازجویی مستمر قرار داشت. در این مدت وی، امینالتجار را موظف کرد تا به امور رسیدگی و اسناد مالی را از طرف وی امضا کند ( اسناد و مکاتبات تیمورتاش ، ص 200). در 29 بهمن همان سال با قرار مدعیالعموم دیوان عالی جزای دولت، در محبس نظمیه زندانی شد و دو محاکمه برای او ترتیب دادند که هر دو محکومیت جزایی و مالی داشت. در محکمة نخست، بهجرم ارتشا، بهسه سال حبس انفرادی محکوم شد که مستلزم محرومیت از تمام حقوق اجتماعی و استرداد مال حاصل از ارتشا و پرداخت مبالغی لیرة انگلیسی بود، و در دومین محکمه بهجرم ارتشا بهپنج سال حبس انفرادی و پرداخت مبالغی ارزی و ریالی بهخزانة دولت محکوم گردید.تیمورتاش در 9 مهر 1312، در زندان قصر به قتل رسید ( جستارهایی از تاریخ معاصر ایران ، ص 26؛ گلشائیان، ص 487ـ 488؛ باژانوف، ص 428ـ431؛ مکی، ج 5، ص 189). خانوادة او ابتدا بهحوالی تربتجام و سپس بهکاشمر در استان خراسان تبعید و بعد از استعفای رضاشاه بهتهران منتقل شدند.در بارة علت برکناری و سرنوشت بعدی تیمورتاش دیدگاههای متفاوتی بیان شده است؛ ظاهراً مجموعه عواملی سبب قتل تیمورتاش شده است. از جملة این عوامل، دخالت بیش از حد او در امور سیاسی کشور و فزونی قدرتش بود که وی از حد مستخدم شاه خارج کرده و مایة بدبینی و سوءظن شاه شده بود. تیمورتاش خود دسیسة افرادی چون محمدحسین آیرم، رئیس شهربانی وقت، تقیزاده و نواب را زمینهساز سقوطش ذکر کرده است ( صعود و سقوط تیمورتاش ، ص 42ـ 43). نگرانی رضاشاه از آیندة فرزندش، که ولیعهد و جانشین او محسوب میشد، از دیگر دلایل دور کردن تیمورتاش از صحنة قدرت به شمار میرود، زیرا رضاشاه میپنداشت تیمورتاشِ قدرتمند مجال حضور به ولیعهد سیزده ساله را نخواهد داد و خود جانشین پهلوی میشود (دشتی، ص 144، 151؛ بلوشر، ص 253؛ مکی، ج 5، ص 116ـ117؛ صدر، ص 384؛ فرخ، ص 299ـ 300؛ متین دفتری، ص 74).مهمترین فرضیة مطرح شده در بارة علت برکناری تیمورتاش، دسیسه و دخالت دولت انگلیس است. طی مذاکرات طولانی تیمورتاش و سرجان کدمن ــ که در آن تیمورتاش به افزایش سهم ایران از درآمدهای نفت پافشاری میکرد ــ انگلیسیها به این نتیجه رسیدند که وجود او مانع از حل مسئلة نفت است، لذا اسباب سقوطش را فراهم کردند (برای اطلاع از مذاکرات کدمن و تیمورتاش رجوع کنید به نفت در دورة رضاشاه ، ص 53، 60، و جاهای دیگر). چاپ مقالهای در روزنامة تایمز با عنوان «شاه و مستشارانش» در 9 ژانویه 1933، دو هفته پس از عزل تیمورتاش، که احتمالاً به دستور وزارت خارجه انگلیس صورت گرفت (برای آگاهی از متن مقاله رجوع کنید بهصعود و سقوط تیمورتاش ، ص 292ـ297)، به منظور جلوگیری از بازگشت تیمورتاش به صحنة قدرت بود تا مذاکرات نفت به نتیجه برسد ( صعود و سقوط تیمورتاش ، ص 208، 387ـ 388؛ فاتح، ص 285). همچنین بر پایة سندی، به نظر میرسد که انگلیس دو سال قبل از عزل تیمورتاش، کنار گذاشتن وی را از صحنة سیاست پیشبینی کرده بود ( رجوع کنید به موحد، ص 71). سازمان جاسوسی انگلیس نیز برای بیاعتبار کردن تیمورتاش، اطلاعات مربوط به وی را در اختیار رضاشاه قرار میداد (غنی، ج 1، ص 171). شایعاتی نیز در خصوص ارتباط تیمورتاش با روسها وجود داشت. به گفتة باژانوف (دستیار استالین و منشی حزب کمونیست شوروی که در 1928 به غرب پناهنده شد؛ ص 428ـ 431) تیمورتاش جاسوس روسها بود و اطلاعات مهم را در اختیار روسها قرار میداد. آقابیگ اوف، دیگر مأمور شوروی، نیز از تیمورتاش بهعنوان خدمتگزاری صدیق نام برده است که کلیه اهداف سیاسی و اقتصادی شوروی را تأمین میکرد (به نقل مرسلوند، ص 324).به نظر میرسد نزدیک شدن تیمورتاش به روسها و از آن جمله سفر به مسکو و ملاقات خصوصی او با وروشیلوف، وزیر جنگ، سبب بدگمانی رضاشاه شده بود و انگلیسیها نیز با دادن اطلاعات محرمانه سوءظن او را بیشتر میکردند (غنی، ج 1، ص 171ـ172). با اینهمه، هیچ یک از فرضیات مذکور رسماً اعلام نشد و تیمورتاش تنها به جرم ارتشا محکوم گردید. شاید بهترین روش برای کشف سبب برکناری و مرگ تیمورتاش مقایسة آن با سرنوشت سایر رجال دورة سلطنت رضاشاه باشد. رضاشاه در مدت کوتاهی افراد لایق و نافذ اطراف خود را ــ که موجب تحکیم سلطنت او شده بودند و ممکن بود به نحوی تهدیدی برای او و یا فرزندش باشند ــ از بین برد که تیمورتاش نیز یکی از آنان بود (همان، ج 1، ص 177).تیمورتاش دو بار ازدواج کرد؛ همسر اول وی سرورالسلطنه، دختر حاج خازنالملک (داماد نیّرالدوله و نوة دختری علیرضاخان عضدالملک نایبالسلطنه) بود که از وی صاحب چهار فرزند شد: سه پسر به نامهای منوچهر، امیر هوشنگ، مهرپور، و یک دختر به نام ایراندخت. ایراندخت از روزنامهنگاران دهة 1320 ش و مدیر روزنامة رستاخیر ایران بود. همسر دوم تیمورتاش (تاتیانا)، از ارامنة قفقاز بود که از وی نیز صاحب دو دختر به نامهای پریچهر و نوشآفرین شد. وی پس از جدایی از تیمورتاش به اتفاق دو دخترش در امریکا اقامت کرد (همان، ج 1، ص 163، 167).منابع: ابوالحسن ابتهاج، خاطرات ابوالحسن ابتهاج ، چاپ علیرضا عروضی، تهران 1371 ش؛ رضا ارفع، ایران دیروز: خاطرات پرنس ارفع ( ارفعالدوله )، تهران 1345 ش؛ اسناد و مکاتبات تیمورتاش ، چاپ عیسی عبدی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات (زیرچاپ)؛ اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دورة پهلوی اول ، تهیه و تنظیم ادارة کل آرشیو، اسناد و موزة دفتر رئیسجمهور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1378 ش؛ اطلاعات در یکربع قرن ، تهران: روزنامة اطلاعات، 1329 ش؛ عزیزاللّه اعزاز نیکپی، تقدیر یا تدبیر: خاطرات اعزاز نیکپی ، تهران 1347 ش؛ حسن اعظام قدسی، خاطرات من، یا، روشن شدن تاریخ صدساله ، تهران 1349 ش؛ نصراللّه انتظام، خاطرات نصراللّه انتظام : شهریور 1320 از دیدگاه دربار ، چاپ محمدرضا عباسی و بهروز طیرانی، تهران 1371 ش؛ ایران. مجلس شورای ملی، مذاکرات مجلس شورای ملی: دوره چهارم ، تهران 1330 ش؛ ایران. وزارت کشور. دفتر انتخابات، فهرست اسامی و مشخصات نمایندگان 24 دورة مجلس شورای ملّی ، تهران 1368ش؛ بوریس باژانوف، خاطرات بوریس باژانوف: رئیس دبیرخانة دفتر سیاسی و دستیار استالین ، ترجمة عنایتاللّه رضا، تهران 1364ش؛ ویپرت فون بلوشر، سفرنامة بلوشر ، ترجمة کیکاووس جهانداری، تهران 1363 ش؛ محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، تهران1323ـ1363 ش؛ سلیمان بهبودی، «خاطرات سلیمان بهبودی: بیست سال با رضاشاه»، در رضاشاه: خاطرات سلیمان بهبودی، شمس پهلوی، علی ایزدی ، چاپ غلامحسین میرزاصالح، تهران: طرح نو، 1372 ش؛ حسن تقیزاده، مقالات تقیزاده ، چاپ ایرج افشار: «یک مشت تصورات بیادعا»، تهران 1349ـ 1358 ش؛ جُستارهایی از تاریخ معاصر ایران، در ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، تهران: اطلاعات، 1370ش؛ «در حضور شاه»، اطلاعات ، سال 1، ش 227، 8 خرداد 1306؛ علی دشتی، پنجاهوپنج ، تهران 1354 ش؛ یحیی دولتآبادی، حیات یحیی ، تهران 1362 ش؛ محسن صدر، خاطرات صدرالاشراف ، تهران 1364 ش؛ صعود و سقوط تیمورتاش: به روایت اسناد محرمانه وزارت خارجة انگلیس ، با مقدمه، تعلیقات، توضیحات، و حواشی از جواد شیخالاسلامی، تهران: توس، 1379 ش؛ جمشید ضرغام بروجنی، دولتهای عصر مشروطیت ، تهران ?[ 1350ش ] ؛ باقر عاقلی، تیمورتاش در صحنة سیاست ایران ، تهران 1371ش؛ همو، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی ، تهران 1369ـ1370ش؛ قاسم غنی، یادداشتهای دکتر قاسم غنی ، بهکوشش سیروس غنی، تهران 1367ش؛ مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت ایران ، تهران 1358 ش؛ ابراهیم فخرائی، سردار جنگل: میرزاکوچکخان ، تهران 1366 ش؛ مهدی فرخ، خاطرات سیاسی فرخ ، تهران [ 1345ش ] ؛ عطاءاللّه فرهنگ قهرمانی، اسامی نمایندگان مجلس شورای ملی از آغاز مشروطیت تا دورة 24 قانونگذاری و نمایندگان مجلس سنا در هفت دورة تقنینیه از 2508 تا 2536 شاهنشاهی ، تهران 1356 ش؛ «قضیة قم»، اطلاعات ، سال 2، ش 383، 26 آذر 1306؛ گاهنامة پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی: فهرست روزبروز وقایع سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی ایران از 13 اسفند 2479 تا 30 اسفند 2535 ، [ تهران 1355 ش ] ؛ عباسقلی گلشائیان، «یادداشتهای عباسقلی گلشائیان»، در قاسم غنی، همان منبع، ج 4؛ احمد متین دفتری، خاطرات یک نخستوزیر ، چاپ باقر عاقلی، تهران 1370 ش؛ حسن مرسلوند، زندگینامة رجال و مشاهیر ایران ، ج 2، تهران 1369ش؛ عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجاریه ، تهران 1360 ش؛ حسین مکی، تاریخ بیست سالة ایران ، ج 5، تهران 1362 ش؛ مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ، تهران 1363 ش؛ محمدعلی موحد، مبالغة مستعار: بررسی مدارک مورد استناد شیوخ در ادعا بر جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ، ابوموسی ، تهران 1380 ش؛ موسی نجفی، اندیشةسیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نوراللّه اصفهانی ، تهران 1378 ش؛ نفت در دورة رضاشاه: تجدیدنظر در امتیازنامه دارسی ( قرارداد 1933 )، تهیه و تنظیم ادارة کل آرشیو، اسناد و موزة دفتر رئیسجمهور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1378 ش؛ سعید نفیسی، «تیمورتاش در خیمهشببازی»، در باقر عاقلی، تیمورتاش در صحنة سیاست ایران ، تهران 1371 ش؛ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات ، تهران 1363ش.