گویش تونی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
گویش فردوسی | |
---|---|
زبان بومی در | ![]() استان خراسان جنوبی استان خراسان رضوی |
منطقه | شهرستان فردوس شهرستان سرایان بخش کاخک |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | – |
گویش تونی یا گویش فردوسی یکی از گویشهای فارسی خراسانی در شرق ایران است و زیر مجموعهای از زبان فارسی نو میباشد ولی به دلیل تفاوت ساختاری که در صرف افعال، جملهبندی، وزن و ادای واژگان دارد درک آن را برای شنونده ناآشنا بسیار دشوار مینماید. افرادی که با این گویش تکلم میکنند، بیش از صد هزار نفر برآورد میشود.[۱]
محدوده جغرافیایی گویشوران
[ویرایش]
- استان خراسان جنوبی: شهرستان فردوس
- استان خراسان رضوی: شهر کاخک
- استان خراسان جنوبی: شهرستان سرایان
- استان خراسان جنوبی: شهر خضری دشتبیاض
برخی از افعال ساده در این گویش به صورت مرکب به کار میروند مانند:
زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|
پوشیدن | هوبر کِردن |
برخی افعال مرکب در این گویش به صورت پیشوندی به کار میروند مانند:
زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|
برنده شدن، پیروز شدن | وَبُردن |
نکته دیگری که در این گویش بسیار به چشم میخورد پیشوندهایی است که بر سر اغلب افعال قرار میگیرند:
- پیشوند «وا» در اکثر افعال در حالت امر به جای پیشوند «ب» به کار میرود مانند:
زبان فارسی | گویش تونی | زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|---|---|
بده | واده | بپرس | واپرس |
- پیشوند «ور» که اغلب به جای «بر» در فعل امری بکار میرود مانند:
زبان فارسی | گویش تونی | زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|---|---|
بلند شو، برخیز | ورخز | بردار | وردر |
- پیشوند «د» که هم در حالت امری و هم در حالت غیر امری به کار میرود مانند:
زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|
خواهم بست | دخُم بس |
- پیشوند (ب-م) مانند فارسی کهن دری برای منفی کردن بر سر افعال میآید مانند:
زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|
نرو | بِمرو |
- پیشوند (ب-ن) برای برخی از افعال نفی به کار میرود مانند:
زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|
نرفتن | بِنری |
افعال و مصدرها و ضمایر
[ویرایش]
زبان فارسی | گویش تونی | زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|---|---|
آب خوردم | اوُمْ خا | آمدم | بِیَمَدُوم |
میخواستم | مَیَدُوم | افتادم | هُوفتِیِدوُم |
خواهد شد | خَد شُوُ | خواهد بود | خَد بُوُ |
نشستم | هُونشَستُوم | خواهم کرد | خُوم کِی |
نشان دادن | نَوُندَن | نمیباشد | نِمَبَه |
ویران شد | هُوتُنْبِیده | فروریخت | هُوشِلیده |
له شده | بِکُرچِیده | لیز خوردن | خِلِشِیدن |
کامل شده | بُود شوده | شکفتن | شَخِیدَه |
نماند | بِنِمُن | خیس شدن | دِرِزگ شُودن |
ضمایر شخصی و ضمایر اشاره
مفرد | جمع |
---|---|
مَه | مایو |
ای | ایِنُو |
تو | شمایو |
اوُ | اوُنو |
گذشته فعل نشستن
مفرد | جمع |
---|---|
هُونشَسْتُم | هُونْشَستَمَه |
هُونشَستِد | هُونشَسَتَتَه |
هُونشَسِتَشْ | هُونشَسَتَشَه |
حال فعل نشستن
مفرد | جمع |
---|---|
هُومَنشیِنُم | هُومَنشِینَم |
هُومَنشیِنِی | هُومَنشِینَه |
هُومَنشِینَد | هُومَنشِینَنَد |
آینده فعل نشستن
مفرد | جمع |
---|---|
هُوخُومنِشَس | هُوخَم نِشَس |
هُوخِی نِشَس | هُوخَه نِشَس |
هُوخَد نِشَس | هُوخَند نِشَس |
در برخی واژگان حرف "خ"به جای صامت"ق" به کار میرود مانند:
زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|
یقه | یخه |
در برخی واژگان حرف "ب" حذف و تبدیل پیشوند افعال به صورت گذشته خود " v" به کار میرود مانند:
زبان فارسی | گویش تونی | زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|---|---|
سبز | سوز | چوب | چو |
در برخی واژگان حرف "پ" به حرف "ف" تغییر نیافته و به صورت گذشته خود به کار میرود مانند:
زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|
گوسفند | گوسپند |
واژگانی که با شین یا سین شروع میشوند صدای اُ یا اِ به کار میروند مانند:
زبان فارسی | گویش تونی | زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|---|---|
شتر | اُشتر | شکم | اِشکم |
در برخی از واژگان حرف"و" به جای "ف" استفاده میشود مانند:
زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|
کفش | کوش |
در برخی از واژگان صامتهای "ت" و "ن" حذف میشود مانند:
زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|
دست | دس |
برخی واژگان ساده به صورت مرکب به کار میروند که عموماً از ترکیب اسم + مصدر یا پیشوند + اسم یا به صورت ترکیبی از مضاف + مضافٌالیه ساخته میشوند مانند:
زبان فارسی | گویش تونی | زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|---|---|
باجناغ | هم زلف | ملاقه | اُگردو |
برخی واژگان این گویش کهن با زبانهای ایرانی غربی همچون لری مشترک است.
زبان فارسی | گویش تونی | زبان فارسی | گویش تونی | زبان فارسی | گویش تونی | زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|---|---|---|---|---|---|
آب | اُو | شتر | اُشتر | ستاره | اِستَره | سالم | دُرواخ |
ترسیدن | اَراز | شب | شُو | خواب | خُو | سبز | سُوز |
لجبازی | اِستِیزه | تمام | هَجاش | عمدی | اَلادَر | ناودان | نَتُوا |
نگران | دِلَنْدَروا | سرشب | نُماشُوم | برادر | بُرار | دیشب | دُوشنَه |
مادر | مَه مَه، ننه | چشم | چَش | لثه | اَرُوک | ناپسند | اَنَاییْ |
باردار، حامله | اَوُست | حالا | اُزمَلَر | به اندازه | بُغادَه | گهواره | باچُو |
گونه | بُک | ردیف | پَستا | سوگواری | پُرسَه | سرحال | هَه جِیر |
ایستاده | هه لک | آماده | تَیار | با حوصله | تِزوک | کوچک | خُردُک |
چوب نازک | خَلَاشَه | آرنج | زَنگِیچَه | چانه | زَنَخ | دندان | نک |
صحرا | کَزَه | مزرعه | کِشمُو | آفتاب | افتو | باران | بارو |
مهمترین اثر مکتوب و به جامانده از این گویش دیوان میرتونی مربوط به سده نهم هجری قمری است. دو بیت از اشعار میر تونی
هَشمی نُونِ جوُ و مَستُ مَلنگی نِمَبَه | سَر بُزرگی خَر لَنگُ پوخ هُ توگی نِمَبَه | |
با شَغالُن سَر کوچه ما وَنِچخی | چون اونو مَدی ینو مَده خَه جَنگی نِمَبَه |
واژههایی که برای صداهای مختلف به کار میروند، این واژهها در اکثر موارد با اضافه شدن ساکن «سین» و «تا» ساخته میشوند.
زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|
صدای شکستن | جِرینگَستَ |
صدای افتادن جسم سنگین | گُرمْبَستَ |
صدای افتادن جسم سبک | تُرپَستَ |
صدای کشیده شدن ورق | خِشَستَ |
صدای آتش گرفتن | هُوفَستَ |
صدای عبور وسیله تندرو | وِژَستَ |
صدای سیلی | شَرقَستَ |
صدای ترکیدن | تَرقَستَ |
صدای خورد شدن جسم زیر دندان | کُرُچَستَ |
صدای افتادن غیرمنتظره جسم | هووستَ |
- ↑ «گویش فردوس». وبگاه رسمی روزنامهٔ خراسان. ۳ دی ۱۳۸۷. بایگانیشده از اصلی در ۳۰ مه ۲۰۱۵. دریافتشده در دی ۱۳۸۷.
- ↑ «معرفی گویش فردوس». بایگانیشده از اصلی در ۹ اوت ۲۰۱۸. دریافتشده در ۴ نوامبر ۲۰۱۹.
- «فردوس معروف به تون نگینی در شمال غربی خراسان جنوبی». خبرگزاری فارس. ۲۷ اسفند ۱۳۸۹. دریافتشده در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۶.
- یاحقی و بوذرجمهری، محمدجعفر و خدیجه، فردوس/تون، تاریخی جغرافیا، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی ،۱۳۷۳
- محمودزاده، ناهید (١٣٨۵). گویش (فردوس). تهران: همیاران جوان. شابک ۹۷۸۹۶۴۲۵۷۶۲۴۱.
- یاحقی، محمدجعفر (١٣٩۶). واژهنامه گویش تون (فردوس). تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۷۸۶۰۰۸۷۳۵۱۶۸.