ری - ویکیواژه
- نیاهندوایرانی
- [رَی]
ری
- افزونی، برکت.
- واحدی برای وزن برابر با چهار مَن تبریز: دوازده کیلو.
- شاهنامه
- نام کشور باستانی که مرکز و پایتخت آن نیز ری بود و افراسیاب آن را فتح نمود.
- ز پیش دهستان سوی ری کشید ..... از اسپان به رنج و به تک خوی کشید
- بهاری
- جرئت، جسارت، شهامت، همچنین لفظ رأی در گویش بهاری.
- ری اصطلاحی بسیار کهن بوده و به معنی حق رأی و انتخاب نیز بود و کسانیکه از این حق برخوردار بودند رعیت نامیده میشدند.
––––
ترجمه |
---|
- فرهنگ لغت معین
- شاهنامه: ISBN 964-5566-35-5