fa.wiktionary.org

klein - ویکی‌واژه

  • آیپا: ‎ klaɪ̯n ‎
  • خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.

klein (برتر زمان مجاز برای اجرای اسکریپت‌ها منقضی شده است.، برترین am زمان مجاز برای اجرای اسکریپت‌ها منقضی شده است.)

  1. کوچک
    ‎Detlef hat seiner Frau eine kleine süße Katze geschenkt.‎
    دتلف برای زنش یک گربه کوچک و ملوس هدیه داد.