web.archive.org

روزنامه مردم مشهد ، شهرآرا :: ۱۳۸۸/۳/۳۰ :. كنكاش

گویش مشهدی یکی از شاخه‌های تناور زبان پارسی دری مي‌باشد، که بازمانده لهجه توس قدیم است. گويش پارسی دری معیار دارد و از آنجا که بزرگترین نامه دری «شاهنامه فردوسی توسی» به لهجه قدیم توس نوشته شده ، دارای ارزش زیادی است. اکنون و بر پایه یک پژوهش تنها دو درصد کودکان دبستانی مشهدی آن هم تنها در حد آشنایی با دستور زبان گویش مشهدی با این لهجه آشنا هستند.
امروز شاید همچنان که در خود مشهد کسی کمتر می‌داند که سقاخانه «اسمال طلایی»، «کوچه سیاوشون»، کوچه «حاج‌آقا جان»و «تپل محله» کجاست؛ کمتر کسی نیز شاید حاضر باشد که از «مو»، «نمدنم»، «نمتنمن، «وخه»در محاوره‌اش بهره گیرد.

مقصر چه كساني هستند؟کسانی هستند که نمادهای گذشته این سرزمین را خراب کردند یا ما که از حول مدرنیسم در دیگ بی‌هویتی افتادیم؟ معلوم نیست و ما نیز به دنبال معلوم کردن نیستیم. اما همین است که هست، دیر یا زود هیچ...
گويش مشهدي رو به نابودي است
مهدي سيدي، پژوهشگر و كارشناس در زمينه لهجه و گويش مشهدي در اين خصوص اظهار مي‌دارد: لهجه و گويش مشهدي يا به عبارت علمي تر فارسي مشهدي يكي از موثرترين گويش‌ها در فارسي دري است، چرا كه خاستگاه فارسي دري و همچنين ادبيات اصيل فارسي اين گويش و زبان زيباست. ليكن در دهه‌هاي اخير، اين گويش و لهجه‌ي زيبا چنان مورد بي مهري قرار گرفته كه گزافه نيست بگوييم فارسي مشهدي رو به نابودي گذارده است.بديهي است كه اضمحلال و مهجوريت اين گويش زيبا و دلنشين دغدغه بسياري از شهروندان مشهدي ، استادان، پژوهشگران و صاحبنظران شده است.
وي مي افزايد: وقتي صحبت از گويش اصيل فارسي دري است به طور مطلق خراسان و توس حرف اول و آخر را خواهد زد ، شاهنامه‌ي منصور اشعار رودكي و شاهنامه‌ي فردوسي تماما آثاري هستند كه قبل از گلستان و بوستان سعدي و غزليات حافظ خلق شده اند. فارسي دري بعد ازاسلام در ايران، زبان رسمي اي بود كه در دربار ساسانيان كه دايره‌ي حكمراني‌شان تا نواحي مركزي ايران گسترده بوده مورد استفاده قرار مي‌گرفت، در اصل عنوان دري از درباري به معنی زباني كه در دربار از آن استفاده مي‌شد گرفته شده است و كليه‌ي مكاتبات اداري و رسمي به آن زبان صورت مي‌گرفت و اين درست در زماني بود كه به جز خراسان و نواحي‌اي از تاجيكستان امروزي در بقيه‌ي ايران كه به عراق عجم معروف بود ، عرب ها سلطه داشتند و زبان رسمي عربي بود ، به نحوي كه كليه‌ي آثار مهم نگاشته شده در آن عصر و قبل از آن در اين منطقه كلا به زبان عربي بوده است.
وي در خصوص جايگاه گويش مشهدي در اين ميان مي گويد: بنا به توضيحاتي كه ارائه شد پر واضح است كه گويش مشهدي يا فارسي مشهدي گرانبهاترين گنجينه‌ي زنده‌ي ادبيات و فارسي اصيل دري است و حتي به شكل توسعه يافته‌تري گنجينه‌ي فرهنگ اصيل ايراني، تنها 80 درصد افسانه ها و اشعار حماسي و پهلواني ايران از شهر توس برخاسته است. در اين گويش لغات اصيل فارسي موج مي‌زند به طوري كه اشعار كهن ما ، براي خراساني ها ومشهدي ها كاملا قابل فهم است .
وي در پاسخ به اين سئوال كه چرا اقبال مردمي نسبت به اين لهجه و گويش كم است مي گويد: تبليغات منفي عامل اصلي است. وقتي آرم گويش مشهدي مي شود ؛ مِدِنُم اما نُمُگُم ! بديهي است كه اين گويش مورد بي‌مهري قرار گيرد و اين در حالي است كه به قطع و يقين از بين رفتن اين لهجه و گويش باعث انقطاع ارتباط نسل جديد با ادبيات و زبان فارسي اصيل خواهد بود .
هويت فراموش شده
دكتر تقي وحيديان كاميار، استاد دانشگاه فردوسي مشهد نيز اظهار مي‌دارد: كم‌رنگ شدن لهجه به معني فراموش شدن هويت خويش است.
وي مي‌افزايد: نزديك‌ترين گويش به فارسي معيار، گويش مشهدي است، به طوري كه اصيل‌ترين و ريشه‌دار‌ترين فارسي را مي‌توان از مردم اين شهر شنيد.
وي مي گويد: برخلاف تصور عامه كه ريشه‌هاي زبان فارسي را از فارس و شيراز مي‌دانند، فارسي دري اصيل از توس قديم، نيشابور و مشهد كنوني انتشار يافته است.
وي علت تحت تأثير قرار گرفتن لهجه مشهدي از فارسي معيار را مرتبط با تفاوت‌هاي اندك آن با فارسي معيار مي داند واظهار مي دارد: لهجه‌هايي مانند اصفهاني، يزدي، شيرازي و ... تفاوت‌هاي ساختاري با فارسي معيار دارند، در حالي كه در گويش مشهدي تنها در برخي آواها و تكيه‌ها با فارسي معيار متفاوت است.
وحيديان با انتقاد از فضاي تبليغاتي منفي براي گويش مشهدي مي افزايد: دست كم گرفتن اين لهجه و انتخاب شخصيت‌هاي ضعيف و فرومايه براي استفاده كردن اين گويش در اثرهاي سينمايي و تلويزيوني عامل فاصله گرفتن مردم از اين گويش شده است و اين فاصله گرفتن ضربه بزرگي به ادبيات و فهم ادبي نسل‌هاي بعدي ما وارد مي‌كند.
استاد ادبيات دانشگاه فردوسي مشهد تصريح مي كند: عدم صميمت، كاهش سطح مراودات اجتماعي و افسردگي از جمله مواردي است كه در پي كاهش اصالت‌هاي بومي و محلي پديد مي‌آيد.
ما مشهدي‌ها خودمان هويت‌مان را مسخره مي‌كنيم!
ما مشهدي ها قبل از اين كه ديگران در مورد گويش و هويت‌مان اظهار نظر كنند خودمان هويت خود را مسخره و اغلب به عنوان وسيله اي جهت خنداندن مردم از آن استفاده مي‌كنيم نمونه بارز آن را مي‌توان در برنامه‌هايي كه از سوي شبكه استاني خراسان پخش مي شود ملاحظه كرد. بايد توجه كرد كه مشهد نمي تواند مثل ساير شهرها هويت مشخص و خاصي داشته باشد زيرا اين شهر مملو از مهاجريني است كه هر يك با لهجه ، فرهنگ و هويتي خاص در اين شهر اقامت دارند و بنا بر همان هويت مخصوص خود رفتار مي‌كنند كه بدون شك اين مسئله مي تواند بر هويت خود شهروندان مشهدي هم تاثيرگذار باشد.
غفلت در حفظ لهجه مشهدي
يك شاعر خراسانی نيز معتقد است: ظرفيت‌هاي لهجه مشهدي مورد غفلت واقع شده است.
مصطفي محدثي خراساني مي‌افزايد: خراسان زادگاه و پرورشگاه زبان و ادبيات فارسي است و بايد اذعان كرد كه عصاره آن خطه عظيم، كه امروز در پهنه چندين كشور جاي گرفته، در نام مشهد نمود يافته است. اين شاعر خراساني افزود: تاريخ و ادب فارسي مديون نام‌هاي بزرگي است كه از اين خطه قد برافراشتند و در حال حاضر نيز بسياري از شاعران برجسته معاصر از اهالي خراسان هستند.
وي با تأكيد بر فراهم كردن زمينه‌هاي لازم اظهار مي‌دارد: با نگاه مديريتي و تأمين اين زمينه‌ها از كوچ هنرمندان جلوگيري خواهد شد.
عضو شوراي شعر و موسيقي سازمان صدا و سيما با بيان اينكه بسياري از جاذبه هاي شهر مشهد در لايه هاي فرهنگي آن پنهان است، تصريح مي كند: بايد ذهن علاقه‌مندان را به سوي اين ظرفيت ها و ظرافت هاي زباني و فرهنگي معطوف كرد، چرا كه تاكنون اين جاذبه ها كمتر مورد توجه قرار گرفته اند.متاسفانه كاربرد لهجه مشهدي در بيان طنز و شوخي سبب شده تا ظرفيت‌هاي آن مورد غفلت واقع شده و تمايل به كاربرد آن در گفتار روزمره كاهش يابد.
لهجه،بخشي ازخاطرات جمعي
يك استاد ادبيات نيز در خصوص گويش مشهدي مي‌گويد: مشهد داراي هويت‌هاي ثابت و شناور است. لهجه‌ها بخشي از خاطرات جمعي ما هستند كه باعث ايجاد نوعي عاطفه مشترك در جامعه مي‌شوند.
دكتر راشد محصل مي‌افزايد: مسائل اقتصادي- سياسي و اجتماعي منجر به تغيير و دگرگوني در لهجه‌ها مي‌شود، پس بايد ضمن بررسي و تحليل اين خاطرات جمعي نسبت به گردآوري آنها نيز اقدام كرد.به گفته وي، شهر مشهد كانون حضور نوابغ و دانشمندان در اعصار مختلف بوده كه اين امر به بركت وجود مبارك حضرت رضا(ع) محقق شده است. يكي از اين مشاهير، شاعر پارسي‌گوي، حکیم ابوالقاسم فردوسي است، كه متاسفانه در پرداختن به شخصيت اين شاعر كوتاهي شده و آنچه كه صورت گرفته نيز در خارج مرزهاي استان خراسان بوده است.
راشد محصل تأكيد مي‌كند: بايد بودجه و برنامه‌اي خاص براي بررسي ابعاد شخصيتي اين شاعر نامدار در دانشگاه‌ها و مراكز علمي استان اختصاص يابد.
اين استاد ادبيات هويت شهرهاي مذهبي را شامل دو بخش هويت ثابت و شناور برمي‌شمرد و مي‌گويد: هويت ثابت اين شهرها در قلب زائران و مجاوران جاي گرفته و هويت شناور نيز كه در سطح قرار دارد، متناسب با موقعيتهاي اجتماعي متغير است كه با توجه به غناي فرهنگي شهر مشهد بايد در جهت شناخت، تبيين و ماندگاري هويت ثابت مشهد تلاش كرد.
برخي داشتن لهجه را بي‌فرهنگي مي‌دانند
يكي از شعراي شهرمان نيز مي‌گويد: متأسفانه در حال حاضر بسياري از افراد جامعه داشتن لهجه را نوعي كم فرهنگي مي‌دانند.
هادي منوري مي‌افزايد: اين تفكر كه مردم از لهجه و فرهنگ اصيل زباني خود فاصله بگيرند و اصالت را در زبان پايتخت نشينان بدانند يك خطر فرهنگي است. وي تصريح مي‌كند: متأسفانه لهجه مشهدي با محتويات فكاهي و طنز پيوند خورده كه اين خود نوعي آفت است. وي با بيان اينكه پرداختن به لهجه مشهدي كمي با تأخير انجام گرفته است، مي‌گويد: در حال حاضر فرزندان ما قادر به صحبت كردن با اين لهجه نيستند و اين موضوع تأسف بار است. وي اضافه مي‌كند: متأسفانه حتي معلمان مدارس كه به نوعي الگوي فرزندان ما هستند نيز بر صحبت كردن با لهجه مركزنشينان تأكيد دارند.
فضاي تبليغاتي منفي براي گويش مشهدي‌ها
خانم صادقي يكي از شهروندان مشهدي است كه متاسفانه با اين گويش صحبت نمي‌كند و معتقد است: هر جا با لهجه مشهدي صحبت مي‌كنيم مورد تمسخر قرار مي‌گيريم.
وي مي‌گويد: گويش مشهدي هيچ جايي را در ميان گويش‌هاي محلي ايران ندارد و فقط در مواقعي از آن استفاده مي‌شود كه براي مزاح و تمسخر باشد.
م.حسين زاده از ديگر شهروندان مشهدي است كه گويش شهرش را زيبا مي‌داند، او مي‌گويد: لهجه مشهدي بسيار زيبا و حتي مزاح دراين گويش نيز جنبه مثبت آن محسوب مي‌شود.
وي معتقد است: باید با گويش كتابي و معيار صحبت كرد و گويش مشهدي لهجه‌اي است براي محافل خصوصي!!!
اين شهروند با اشاره به كم رنگ شدن كاربرد لهجه مشهدي در گفتار روزمره اهالي مشهد اظهارمي‌دارد: رسانه‌ها مهم‌ترين نقش را در ترويج و ماندگاري يك لهجه ايفا مي‌كنند، اما رسانه ملي نگاهي تخصصي به اين لهجه نداشته است. سرودن شعر به لهجه مشهدي نيز نيازمند ذوق و استعداد خاصي است، بنابراين افراد اندكي به اين حوزه وارد شده‌اند، اما مي‌توان با گسترش محافل شعرخواني اين رويه را عمومي كرد. لهجه مشهدي به واسطه ويژگي‌هاي خاص خود براي نقل خاطرات يا داستان و طنز كاربرد دارد.
موج منفي براي گويش مشهدي
در ميان لهجه ها نيز اصفهاني ها، يزدي ها، كاكوهاي شيرازي و رشتي‌ها متعهد و پايبند به بيان گويشي خود بوده كه مي‌تواند الگويي مناسب براي شهروندان مشهدي باشد. اكنون لهجه شيرين اصفهاني در رسانه ملي نه تنها ضد ارزش نیست، بلكه ارزش شمرده مي‌شود و بسياري از برنامه‌هاي جذاب تلويزيوني با لهجه اصفهاني تهيه مي‌شود. مسؤولان و مديران كشوري و محلي اصفهاني بدون هيچ ابا و انفعالي به راحتي با گويش خود تكلم نموده و افتخار مي‌نمايند. اين شيوه بياني را نيز كم و بيش در ساير لهجه ها مي توان مشاهده نمود، اما مسئولان خراساني تبار و مشهدي‌الاصل اعم از حوزه مديريت منطقه‌اي استان و يا در حوزه مديريتي كلان كشور تاكنون يك بار نيز با لهجه اصيل مشهدي اقدام به مصاحبه و يا گفت‌وگو نكرده‌اند.
از رهگذر اين واگرايي و انفعال مشهدي‌ها، متأسفانه در برنامه‌هاي سراسري رسانه ملي شاهد جفاي مشهودي بر اين لهجه بوده‌ایم، به گونه‌اي كه اغلب نقش‌هاي منفي با اين لهجه سخن مي‌گويند. نمي‌توان بر توليدكنندگان پايتخت‌نشين با وجود غفلت و بي‌تحركي مردم و مسئولان مشهدی ايراد گرفت، اما اين خرده بر دست‌اندركاران تهيه و تنظيم برنامه‌هاي راديو و تلويزيون شبكه خراسان وارد است كه چرا نقش آفريني‌هايي همراه با لهجه مشهدي چنين تصنعي و فارغ از جذابيت و شيريني‌هاي موجود در لهجه محاوره‌اي مشهدي‌ها تدوين مي‌گردد كه موجب عذاب و فرار شهروندان مشهدي مي‌شود؟! آيا همان ظرافت ها و جذابيت‌هاي رعايت شده در يك گويش اصفهاني نظير «قصه‌هاي مجيد» در برنامه‌هاي توليدي شبكه خراسان اعمال مي‌شود؟! نبود حساسيت و وجود ركود گويشي كه حتي بعضاً با احساس شرم در بيان لهجه مشهدي همراه است در نهادهاي فرهنگي، هنري و دانشگاهي خراسان نيز به عنوان حافظان و متوليان ميراث فرهنگي استان! به گونه‌اي افراطي‌تر مشاهده مي شود.
زهره الوندي