BBC Persian
اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ در ايران
بعد از پايان جنگ هشت ساله ايران و عراق اعدامهای گسترده ای در زندانهای ايران صورت گرفت و طی آن ظرف چند هفته هزاران نفر که بسياری از آنها حتی دوران محکوميتشان سپری شده بود و قاعدتا می بايد آزاد می شدند به جوخه مرگ سپرده شدند.
شدت و وسعت اين کشتار به حدی بود که آيت الله منتظری در نامه شديداللحنی به آيت الله خمينی به آن اعتراض کرد و شخص او را مسئول دانست. نامه ای که منجر به عزل آيت الله منتظری از مقام جانشينی آيت الله خمينی شد.
شمار اعدام شدگان نه فقط تا به حال رسما اعلام نشده بلکه اين واقعه در جمهوری اسلامی تا به حال همچون يک تابو غير قابل ذکر بوده است و حتی بر خلاف انتظار بسياری در ايران از جانب پيشرو ترين عناصر اصلاح طلب نيز اشاره ای به آن نشده است. اما در يک سال گذشته به طور پراکنده و گذرا در بعضی از نشريات ايران اشاراتی به آن می شود.
آيا اين اشارات را بايد سر آغاز شکسته شدن يک تابوی پانزده ساله قلمداد کرد؟ آيا وقت آن نرسيده که اصلاح طلبان ايران با پرداختن صادقانه به اين بخش از تاريخ جمهوری اسلامی با جلب اعتماد عمومی زمينه گذار به يک جامعه دمکراتيک و شفاف آنطور که وعده داده ومی دهند را محکم کنند؟ نظر شما چيست؟ به نظر شما بهترين راه شکستن اين سکوت پانزده ساله چيست؟
در عين حال می توانيد سئوالات و نظرات خود را به شماره 00442072404638 فکس کنيد يا با شماره تلفن 00442075572546 به روی پيامگير ضبط کنيد.
____________________________________
ديدگاه های شما:
ظاهرا بعضی از اصلاح طلبان هم در اين کشتار دست داشتند .... برای عبور به يک جامعه ی دموکراتيک بايد نسل جديدی از اصلاح طلبان جوان به اين مسائل اشاره کنند .... نسل جوان که اکثريت دست آنهاست.
بهروز حيدری - ايران
من يکی از کسانی هستم که از کشتار وسيع زندانيان جان سالم بدر بردم اما چگونه؟ ما را به صف کردند جماعتی از نمايندگان خدا( به ادعای خودشان) با نگاه به قيافه و شکل زندانيان عده ای را جدا کردند و گفتند اين صف را ببريد صبح فردا فهميديم که آن همه انسانهای بی گناه را اعدام کردند بعد ها مشخص شد به آن شکل غير انسانی با قساوت بی سابقه ( قرار دادن در ميدانی گود و تير باران وحشيانه بطور دسته جمعی) آيا سازمانهای بين المللی نمی خواهند ابعاد اين جنايت را روشن کنند تا فردا که بساط آقايان نماينده خدا( بر اساس خوابی که ديده اند و نقشه ای که کشيده اند) بر چيده شد و همه ابعاد جنايت روشن شد شرمنده نباشند و امروز نيز به وظيفه خويش عمل کرده و پايبندی خويش به حقوق بشر را اثبات نمايند؟
حامد علی سعيدی - ايران
بايد بگويم بهترين نوع دمکراسی در ايران برقرار است و آن هم دمکراسی پيشرفته اسلامی نه دمکراسی وحشی غرب که انحصار طلب است . در دين اسلام بيشترين ازادی بهترين و راحتترين قوانين و از انسان به عنوان جامعه نام می برد يعنی عزت يک انسان عزت يک جامعه است اما در کشورهای شما قانون جنگل حاکم است، نمونه بارز آن دکتر ديويد کلی است اگر شما دلسوز انسانها هستيد و به دنبال اجرای حقوق بشر هستيد بيائيد در باره مرگ کلی نظر خواهی و بررسی و اطلاع رسانی کامل بکنيد البته متن بالا را نوشتم که خودتان هم متوجه باشيد در کشور شما دمکراسی نيست و همين چهار خط را هم در سايت ثبت نميکنيد و آن را حذف خواهيد کرد من که از اين بابت مطمئنم.
م. م. - ايران
حتی شنيدنش هم برای يک جوان ۱۸ ساله مثل من هولناک است. اين سلاخی بيشرمانه را با هيچ چيز بجز بربريت نمی توان توجيه کرد. اما برای خرد کردن اين تابو راهی بجز اعلام انزجار مقام های ايرانی مخصوصا اصلاح طلبان و در راس آنها رئيس جمهور خاتمی نميتوان يافت. بياييد نقش به اميد ازادگی دوباره برای کسانی که روزگاری مولانا می خواندند و امروز قرائت های شيطانی .
سامان ص. - ايران (مشهد)
در نظر خواهی شما برخی از هموطنان عزيز بدون اطلاع کافی از اين واقعه دهشتناک بااشاره به عمليات نظامی مجاهدين خلق به توجيه آن پرداخته اند. اقدام مجاهدين تنها بهانه ای برای گرفتن تاييد آقای خمينی بود تا باقتل عام زندانيان امکان تحقق توصيه دوستان اروپايی حاکميت مبنی بر گشودن در زندان ها به روی بازرسان سازمان ملل فراهم گردد. پاکسازی زندان ها با اعدام هواداران تمام گروه های سياسی انجام گرفت و نه فقط مجاهدين وتازه با کدام منطق هوادار چند سال در بند مجاهدين مسئول اقدامات جديد آن سازمان ميباشد؟
خ.ص آلمان
پس از امضای قطعنامه ۵۹۸ از سوی ايران واجرای آتش بس عراق و دول غربی، بسياری از مخالفين نظام که به خاطر اظهار ندامت عفو شده بودند به خيال اينکه اين پايان کار ايران است توبه خود راشکستند و کوشيدند به نيروهای معاند بپيوندند. خوب جرم قصد براندازی بسيارسخت و حکمش اعدام است. راستی در کشور های غربی با کسانی که قصد براندازی دارند چه ميشود آيا اصولا بعد از احراز هويتشان نشانی از آنها يافت می شود؟
حامد ميوه چی - ايران
واقعه ای دردناک و به دور از انتظار بود. آقای خمينی که با شعار آازادی و مرگ بر ظلم تمام اذهان را به خود جلب کرده بود با اين حرکت در ابتدای کار جمهوری اسلامی تصويری زشت را در کارنامه ی خود و جمهوری اسلامی ثبت کرد که هيچگاه فراموش نمی شود.اين حرکت خط بطلانی بر حقانيت او بود. شايد امروز عده ای بسيار کم بر من لعنت بفرستند ولی همان اقليت غالب نيز که به هر حال روح خدا در وجودشان دميده شده در خلوت خود ميدانند که در تاريخ مذکور چه جنايتی کرده اند.
پويا.ب- ايران
به آقايی (کاوه اصفهانی از آمريکا) و ديگرانی که اين چنين برای اين افراد دل ميسوزانند عرض ميکنم که به عنوان يک انسان مايل بوده که اعدام نمی شدند و کار به اينجا نمی کشيد. اما وقتی می شنوم که در آن برهه خطير در جواب مسوولين زندانها اظهار ندامت نکرده بودند بلکه در يک شب در زندانها شورش ميکنند، اقدام نظام در مورد اعدام انها به نظرم کاری منطقی است . و در ثانی به همه اين دوستان عرض ميکنم که هر سکه ای دو رو دارد و وقتی اين هموطنان عزيز بابت شهادت عزيزترين فرزندان اين مملکت افسوسی نميخورند، احساس ما را در نداشتن کوچکترين همدردی درک کنيد. هر نظام سياسی در دنيا دشمنان بسيار دارد که اين تا حدود زيادی طبيعی و ذات يک حرکت نوين در مديريت تغيير است.
عماد محمديان- ايران
مهمترين موضوعی که اعدامهای سال ۶۷ را از ساير اقدامات و جنايات مشابه پيشين متمايز ميکند،(به غيراز وسعت باورنکردنی اعدامها)، آن است که گفته ميشود اين اعدامها مستقيما به دستور آيت الله خمينی انجام شده است. به نظرم مهمترين موضوعی که بايد به طور صريح و شفاف روشن شود و البته سکوت در مورد آن شکسته شود ، همين نقش آيت الله خمينی در اعدامهای سال ۶۷ و موضعگيری صريح گروهها و جناحهای سياسی در مورد آن است. چون تاکنون حتی تندروترين گروههای اصلاح طلب نيز بدون نقد جدی اعمال آيت الله خمينی ، سعی در تطهير وی به عنوان يک رهبر کاريزما داشته اند
پيام.ب- ايران
تا آنجايی که بنده اطلاع دارم حدود ۷۰۰ نفر بيشتر در آن زمان اعدام نشدند و رقم هزاران نفر غير واقعی و در راستای بزرگ نمائی جرائد است. الان کل نيروهای آماده رزم مجاهدين خلق در عراق حدود ۴ هزار نفر است و همين تعداد هم در عمليات مرصاد کشته دادند و و همه اعضای اين سازمان در کل دنيا به ده هزار نفر نمی رسد. چطور ممکن است رقم هيجده هزار کشته از اين سازمان در آن زمان صحيح باشد؟ ثانيا: کشته شدگان کسانی بودند که خود را پايبند به اصول آن سازمان می دانستند. يعنی اگر به آنها امکان آزادی داده می شد همان جناياتی را مرتکب می شدند که بقيه در مرزهای غربی به آن مشغول بودند. هرچند شايد تعدادی از آن افراد نيز به دليل سليقه شخصی قاضی يا يکی ديگر از گروه سه نفر مسوول تعيين حکم اعدام و يا اشتباه قربانی شده باشند که در شرايط جنگی چنين امری غير قابل اجتناب است.
بهزاد شاکری - ايران
هر وقت به موضوع اعدامهای سال ۶۷ فکر ميکنم نمی توانم دليلی برای آن بيابم. واقعا چرا سران جمهوری اسلامی دست به چنين کاری زدند؟ ترس از مجاهدين پس از مرصاد؟ زهرچشم گرفتن از آنها؟ روحيه دادن به "خودی" ها؟ يکدست کردن جامعه قبل از شروع دوران سازندگی؟ نمی دانم. اما می دانم که عدالت ، حق و انسانيت بهيچوجه نميتواند حکم زندان را در مورد زندانيانی که هنوز در بند هستند و نميتوانند مرتکب عملی شده باشند به اعدام تبديل کند. و برای من و امثال من که هنوز تا آن تاريخ به حکومت اسلامی اعتقاد داشتيم آن اعدامها مانند پتکی بود که بر فرقمان فرود آمد. زيرا توجيه پذير نبودند. شخصا" وقتی شايعه اعدامها در کشور پيچيد به درستی آن شک داشتم. آن اعدامها يک عمل زشت ، بی منطق و سبعانه بوده است. هيچ توضيح و توجيهی نيز آنرا موجه نخواهد کرد.
قلی فرهی - ايران
من فکر می کنم که همه ايرانيان در اين زمينه خيلی کم کار کرده اند. گروه های سياسی بايد اين موضوع را با تمام توان به سازمان ملل و سازمان حقوق بشر بکشانند. اين جنايت عليه بشريت است و بايد عاملان آن در هر زمانی محاکمه شوند.
هومن آرين - ايران
خيلی خوب است که پس از مدتها شما به موضوع تلخ و بسيار تلخ ميپردازيد من نميخواهم حرفهای سياسی بزنم، همه ما ميدانيم که آنچه اتفاق افتاده چقدر هولناک است نظرها را که ميخواندم ديدم کسی نوشته است چون منافقين بعد از جنگ به غرب کشور حمله کردند پس در جواب آنها بايد اين زندانی - که نوع انتسابشان به انها که حمله کردند فقط روی برگه های بازجويی قابل اثبات بود ولاغير- کشته ميشدند. اين قابل باور نيست. شما را به ياد قصه بز معروف ملا نصيرالدين نمی اندازد که به جای بز فرار کرده بز پای بسته را کتک ميزد حالا که مدتهاست در اين شهر کوچک و دور افتاده هيتلری خاموش نشسته ام اما يادم هست در آن سالها رفيقی داشتم که برادر ۱۵ ساله اش اسير بند و حبس و عذاب و در زندان موهای صورتش سبز شد و اين خواهر تنها گاهی با چند سيب و انار پشت ديوار بلند زندان اوين ساعتها به انتظار ميگذراند در اواخر سال ۶۷ کاملا بر حسب تصادف جلوی مسجد دزاشيب تجريش او را ديدم موهای سفيد از مقنعه ای که به اکراه بر سر کرده بوده بيرون زده بودند دستم را گرفت با غرور و بغضی که مخصوص خودش بود و از دوره دبيرستان همين يکی را حفظ کرده بود گفت :پرويزمون هم رفت . و خودش هم نميدانست چرا پسرک در زندان برای خودش مردی شد و رفت. اينکه تعدادشان دورقمی است يا سه رقمی و يا قبرشان کجاست خيلی مهم نيست چون ما کشته جنگ مفقود شده هم داريم از نظر من که يک مادرم خيلی فرق نميکند همه بچه های ايران بودند ولی اينا خيلی مظلومتر از بقيه هستند حتی از مفقودهای جنگ خدا دنيای جاويدشان را سرسبز کناد.
مبينا رازی - آلمان
اوضاع و احوال آنقدر خراب است که انسان می ماند از کجا آغاز کند. حقيقت اين است که قلم همه نويسندگان و تعداد صفحات همه نشريات کاغذی و اينترنتی از شرح نکته به نکته و مو به موی آن قاصر است. واقعا که خوشا به حال آنها که نمی فهمند و يا آنها که سرشان را پايين انداخته اند. اگر دنيا را آب ببرد گويی آنها را خواب برده است. دريغ و حيف از اکسيژن هوا و اين همه موهبت و زيبايی از آن انسانهايی که مدعی مذهب و شرافت و کرامت اند اما برای فکر و انديشه حرمتی قايل نيستند. بقول قرآن کريم: « ان شر الدواب عندالله الصم البکم الذين لا يعقلون= همآنا بدترين موحودات آنهايی اند که سکوت کرده اند و حرف نمی زنند و تعقل هم نمی کنند» . مردمان مذهبی که سکوت پيشه کرده اند و با سکوتشان بنوعی از اين رژيم حمايت کرده و می کنند، بايد بدانند که دستشان در همه جنايات آلوده است و قطعا در فردای پديداری پيشگاه حقيقت نزد پروردگارشان شرمنده خواهند بود. (نگاه کنيد به آيات سوره صف) ا بقول حافظ: ا فردا که پيشگاه حقيقت شود پديد شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد آنهايی که در روزهای مذهبی و سوگواری دور هم گرد می آيند و به ماتم بی گناهی سرور شهيدان حسين بن علی اشک تمساح می ريزند اما نسبت به عملکرد معاويه وار حکومت جمهوری "اسلامی" سکوت پيشه کرده اند، بايد بدانند که رفتارشان به هيچ رو توجيه پذير نيست و آنها بطور قطع و يقين در صف کوفيان و زمره عهدشکنان قلمداد می شوند.
کاوه اصفهانی - آمريکا
مجاهدين خلق باعث تمام بدبختيهای ملت ما هستند.همانها بودند که بعد از شکستشان در انتخابات کشور را به خشونت کشيدند و باعث مظلوم نمايی وعصبی شدن اقتدار گرايان ايران شدند. خيانت و جنايت آنها بر کسی پوشيده نيست. البته منظورم از اين عرايض دفاع از اين اعدامهای بی دادگاه و بی منطق نيست و احتمالا همه مااقوام و دوستانی داريم که در اين اعدامها بی گناه کشته شده اند. ولی به اعتقاد من دليل وبهانه اين قتل ها، ترور ها و خشونت گرايی مجاهين بود که باعث سوخته شدن تر وخشک با هم بود وبيش ازحکومت ج.ا.ا مجاهدين دليل اين قتلها بودند و نيز روی کار آمدن اقتدار گرايان زخم خورده که سالهاايران را به عقب راندند.
افشين ديبا - ايران
من فرزند يکی از همين اعداميها که عضو حزب توده ايران بوده ميباشم. پدرم در سال۶۷ بعد از تحمل ۵ سال زندان با اينکه محکوم به حبس ابد بود ولی اعدام شد. ليست کليه اعداميهای توده ای سال ۶۷ را ميتوانيد از سايت حزب توده دريافت کنيد. من به خاتمی رای نداده ام و از اين بابت کاملا راضيم. .اصلاح طلبی شعاريست از جانب سردمداران حکومت در دهه ۶۰ که در پی بدست اوردن مجدد اريکه قدرت مطرح شد و خوب هم گرفت و ۸ سال سرنگونی رژيم را عقب انداخت.
ب.ض. - ايران
همانطور که شما نيز در گزارش خود نوشته ايد اعدامهای سال ۶۷ به عنوان تابوی نظام مطرح می باشد و هيچ يک از اصلاح طلبان نيز تاکنون حاضر نشده اند که کمترين اشاره ای به غير انسانی بودن و حتی غير قانونی بودن آن بکنند. گويا بسياری از ايشان در آن اعدامها نقش حمايتی نيز داشته اند زيرا همگی آنان مجذوب رهبری (آيت الله) خمينی بودند و هر آنچه از او سر می زد عين حقانيت و عدالت می پنداشتند. در ايران اولين گروه وتشکلی که حاضر شد از اعدامهای ۶۰ و۶۷ به عنوان يکی از مهترين موارد نقض حقوق بشر نام ببرد، دفتر تحکيم وحدت بود که در نامه ای به کوفی عنان اعدام های سال ۶۷ را نمونه بارز عدم حفظ کرامت، حيثيت و امنيت انسان ها در ايران دانست. به هر حال به نظر من اعدامهای سال ۶۷ هنوز نيز ممکن است که تکرار شود و در شرايطی که رژيم خود را در پايان راه ببيند همه زندانيان سياسی و دانشجويی را يک شبه اعدام کند. تلاش کنيم که فاجعه ای ديگر همانند اعدام های ۶۷ رخ ندهد.
يک عضو دفتر تحکيم وحدت (امضا محفوظ) - ايران
اگر جای شما بودم از دولت قانونی و مشروع ايران ميپرسيدم و در صورت عدم دريافت پاسخ مناسب حمله تبليغاتی را آغازميکردم.
حميد اسدی - ايران
باسلام وخسته نباشيد درگورستان شهرتبريز که وادی رجمت نام دارد وتاسيس آن سال ۵۷ است يک قسمت نيز به گورهای بی نام ونشان اختصاص دارد که صاحبان متوفيان مجاز به گذاشتن سنگ مزاربرآنها نيستند وضابطين اين امر نه تنها مسئولين آن قبرستان نيستند بلکه ازسوی منابع ناشناخته ای تهديد می گردند. اين اموات که به يقين تعداد زيادی ازآنان قربانيان جنايت های سال ۶۷ مربوط است هيچ سندی مبنی برکفن ودفن ندارند.
مقصود ملائی - ايران
سلام من کسی را می شناسم از استان بوشهر که در سال ۶۷ اعدام شده و مادرش پس از ۲۰ سال از گذشتن زمان زندان پسرش منتظر آمدن اوست . تا حات کمرش راست نمی شود و اما از او هيچ خبری نيست تمام زندانيان سياسی او را می شناسند چون ۴ سال در زندان شاه بود در اوين.
امضا محفوظ - ايران
به نظر من مردم در تنگنای مطلق هستند چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سياسی حتی از نظر مذهبی مذهب واقعی هم گم شده هيچ کس نمی داند چيکار بايد بکند همه افسرده هستند برادران و خواهرانمون را اعدام کردند، قهرمانانمون را هم جنگ از ما گرفت حالا مونديم تو جامعه ای که يک سری بی منطق دارند ميگن بميريد تا ما زندگی کنيم. وقتش نيست که ديگه اين وضع تمام بشه؟ چرا به نظر من دير هم شده. بايد يک کاری بکنيم.
تينا توکلی نيا - ايران
همکلاس من فقط ۱۶ سال داشت که اونو اعدام کردند.
مينا موسوی - ايران
تاريخ کشورما ايران پر است از صفحاتی که با رنگی سرخ نشانگر ايستادگی ملتمان در مقابل هجوم و سلطه ظالممان و ستمگران خودی و بيگانگان بوده اند از قيام سربداران خراسان تا تابستان ۱۳۶۷ و تا امروز کم نبودند آنانکه سربدار شدند اما دست رد برسينه ظالمان حاکم زدند و خواب شريفشان را آشفتند .اما در همان صفحات تاريخ عمر استبداد ديری نپائيد و سرانجام آنچه باقی ماند ملتی بود سرافراز و بزرگ والبته هرگز خيانتکاران را نبخشيد و هرگز جناياتشان را فراموش نکرد . گرامی بايد ياد يارانی که در زندانها جان باختند و سوگند به خون پاکشان که در فردای آزاد کشورمان در انتقام خون پاکشان لحظه ای درنگ نخواهيم کرد.
پدرام هاشمی - هلند
با اينکه ۲۳ سال سن دارم ولی اصلا در رابطه با اين موضوع اطلاعی نداشتم موقعی هم بی بی سی داشت اعلام ميکرد مشغول خوردن شام بودم. باور ميکنيد که اصلا نتونستم ادامه بدم؟ خشکم زد. بهت زده شدم و شوکه. باورکردنی نبود. ولی حالا که دارم بيشتر فکر ميکنم ميبينم دور از انتظار نيست روزی که همين قاتلان جنايتکار به سزای عمل ننگين خود در همين دنيا برسند. اگر آنها خودرا مسلمان میدانند من رسما از دين اسلام کنارهگيری ميکنم. پيشنهاد ميکنم تاقبل از ۲۱ شهريور بی بی سی با چهرههای مختلف ايرانی و صاحبنظران خارجی در امور ايران مصاحبه و ستونی ثابت را به اين اختصاص دهد. مطمئناآمار بازديدکنندگان شما هم بالا خواهد رفت.
يوسف ب.- ايران
بعنوان برادر يکی از اعدام شدگان تابستان سال ۶۷بدون اينکه اجازه بدهم احساسات بر منطقم غلبه کند سعی ميکنم دروسی را که ما ايرانيان ميتوانيم از اين حادثه بگيريم را بيان کنم. ۱- آنچه در جامعه ما به وضوح ديده ميشود عدم احترام به حقوق اوليه انسانها از جمله حق حيات است. هر گروهی اولين راه حلش حذف فيزيکی و کشتن رقيب سياسی است. همين باعث ميشود که بتوانند براحتی فتوا به اعدام جمعی حتی زندانيان بدهند و يا به اعدام انقلابی مخالفانشان بپردازند.حتی در مواردی حاميانشان هم از ارزش انسانی برخوردار نيستند و مثلا تعداد بيشترحاميان شهيد شده برايشان به معنی مشروعيت بيشتر است. همين طرز تلقی منجر به کشتن دادن جوانان و حتی کودکان و نوجوانان(زير ۱۸ سال) بسياری در طول جنگ و درگيريهای سياسی شد. راه حل اينکه همه ما ايرانيان نيز مثل ميلياردها انسان ديگر دنيا کنوانسيونهای بين المللی حقوق بشر را بشناسيم و بپذيريم . بايد بپذيريم که اگر شکنجه وتجاوز به عنف و قتل زندانی و اسير در حکومت شاه و يا صدام حسين بد است حتما در حکومت آيت الله خمينی هم بايد بد باشد. بايد بپذيريم که استفاده از افراد زير ۱۸ سال در جنگ و يا عمليات مسلحانه مخالف حقوق کودکان است و خلاف قوانين بين المللی. هر گونه توجيه مذهبی و ملی و غيره جز سرپوشی برای تلقی های فرقه ای نيست و منجر به فجايع مشابه ديگر خواهد شد. گاه فکر ميکنم اگر ما هم مثل بسياری از کشورها به حقوق بشر پايبند بودم چه بسيار انسانهاييکه که ميتوانستند اکنون مثل من و شما از لذت زندگی بهره مند باشند. ۲- هر گونه تداخل سياست و مذهب موجب ابزار شدن مذهب در جهت تمايلات سياسی و فرقه ای ميشود. چون عمل آيت الله خمينی بعنوان يک حاکم و يک رهبر مذهبی غير قابل تفکيک است. در چنين موردی آنچه که ضربه ميخورد مذهب است. ۳- آنچه در حال حاضر مورد انتقاد اصلاح طلبان است مثل حوادثی چون قتلهای زنجيره ای و يا قتل زهرا کاظمی و روند جعل و تغيير مدارک توسط قوه قضاييه و يا روند تواب سازی دانشجويان چيزی جز ادامه منطقی آنچه آيت الله خمينی بنياد نهاد نيست . هر کس بخواهد در مورد آنچه در سال ۶۷ روی داد نظر بدهد خواه ناخواه بايد به نقد عملکرد آيت الله خمينی بپردازد و اين خط قرمز درون نظام است.
امضا محفوظ
من هم اعدام ها را تاييد نمی کنم ولی بايد هر دو روی سکه را ديد آيا ميدانيد همين ها که اعدام شدند خود باعث شهادت چند نفر شده اند. اينها افرادی بودند که در تمام طول جنگ و در عمليات مرصاد با منافقين همکاری کرده و جان هزاران انسان بيگناه را گرفته اند.
مرتضی - ايران
هنگامی که سخن از قتل عام تابستان ۶۷ پيش می آيد نا خود آگاه چهره مهربان دوستی پيش رويم می آيد که تنها به خاطر کنار نگذاشتن عقيده اش از کنار ما رفت. اين لکه ننگی است برای اين حکومت.و در گوشه ای از بهشت زهرا تعدادی از عزيزانمان خفته اند بی نام ونشانی و همين روزهاست که اين خانه ابدی يشان نيز زيرورو شود.گويا اينان حق آسوده خفتن را نيز ندارند.من تنها با بستگان آنها که ساليان متمادی خون گريستندو صدايشان در گلو خفه شد همدردی ميکنم.
آ.ب. - هلند
خوشحالم که حداقل از زبان شما اين سکوت رخت بربست . حالا که آنقدر مثل گذشته به اصلاح طلبان حس عاطفی ندارم می توانم اين را بگويم که چون خيليهاشان در آن زمان هيچ مثل حالا فکر نمی کردند بنابراين حتی اگر دستی در اعدامها نداشتند حرفی هم درباره کجا بودنشان ندارند و سکوت می کنند. برای خيليشان هم هنوز اين تضاد حل نشده که نسبت به اين جماعت کفار چه موضعی بايد گرفت و خيليشان نمی توانند به تقصير حکام اشاره کنند چون نمی توانند با قاطعيت از حکامی که دوست داشتند انتقاد کنند . وضعشان برايم قابل درک است . بايد تضادها را در خود حل کنند . ولی شايد به عنوان مثال بشود از ايجاد امنيت برای خانواده ها در روزهايی که به خاوران می روند يا اعلام اسامی و محل دفن و زمان فوت شروع کنند ... بالاخره در اين ميان مادرانی هم هستند که قربانی رفتارهای سياسی دارند می شوند.
محفوظ
پيش از بحث در مورد فجايع تابستان ۶۷ بايد با تاکيد گفت جايی برای اقدام اصلاح طلبان نمانده. اصلاح طلبان در وعده های خود وامانده هستند و عمر سياسی آنها عملا تمام شده. انتخابات بعدی چه مجلس چه رياست جمهوری و چه هر انتخابات درگيری به وضوح بيانگر اين مسئله خواهند بود که اگر مردم آينده ای برای ايران متصور باشند در ان اصلاح طلبان هيچ نقشی نخواهند داشت و به طريق اولی کل نظام جمهوری اسلامی. و اما مسئله کشتار هزاران انسان بيگناه در زندانها فاجعه ای است که ابعاد ان در اينده مشخص خواهد شد. هنوز هم ميليونها ايرانی نميدانند در تابستان ۶۷ در زندانهای ايران چه ميگذشت. شايد امروز بسياری سعی در فراموشی و روپوشانی ان وقايع دارند ولی اعدامهای دست جمعی بعد از دادگاه های چند دقيقه ای، شکنجه های طاقت فرسای زندانيان برای وادار کردن انها به توبه، دفن اجساد اعدام شدگان، در گورهای دسته جمعی و نامعلوم، تخريب گورستانهای اعدام شدگان ﴿ هنوز نمونه ای از ان در بهشت زهرا موجود است﴾ و هزاران نمونه ديگر از اين جنايات هولناک اعمالی نيستند که از خاطر مردم ايران بيرون بروند. عوامل اين قتل عام مانند جنايتکاران نازی هيچ مامنی نخواهند يافت.
امير ن. - ايران
اصولا اصلاح طلبان هم مثل ساير اقشار جامعه زندگی شخصی و خصوصی دارند و نمی توانند به مسايلی بپردازند که زندگی خصوصی آنها به مخاطره می افتد.
امضا محفوظ
با توجه به شغل پدرم و اطلاعاتی که از آن زمان دارم، اعتراضات آقای منتظری به نحوه ادارات حکومت جمهوری اسلامی بود که البته خود آقای منتظری هم به خيلی مسائل اشاره نکرده و نمی کند ولی با مراجعه به سايت خودشان اطلاعات کافی در مورد عقايدشان خواهيد ديد و با مقايسه آن به مسئله پی خواهيد برد. شايد اعدام هايی صورت گرفته باشد ولی عددد آن دو رقمی بوده يا سه رقمی يا چهار رقمی چيزيست که هر کسی می تواند هرطوری آنرا جلوه دهد، ولی بسياری از مطبوعات از جمله همين بی بی سی به چند برابر کردن آن علاقه نشان می دهند که هر کدام دلايلی دارند. در مورد جنايات انجام شده به نظر من اوج آن سالهای اوايل انقلاب بخصوص پس از اعلام گروه مجاهدين به حمله مسلحانه بود که هزاران بی گناه که در کنار آنان بازداشت می شدند به حبس های طولانی و بعضا به اعدام محکوم می شدند. در مورد سالهای پس از جنگ به نظر من ميزان جنايات من جمله جنايات سحوی و عمدی کاهش عمده ای داشته ولی هنوز نيز ادامه دارد ، همانند مسئله زهرا کاظمی که آخرين مورد عمده آن بود که توانست به مطبوعات درز کند. برای مثال اين جنايت از جمله آن جنايات است که من آن را سهوی می دانم ، چرا که عده ای فکر می کنند با برخورد شديد بايد بازجويی کرد.
س. م. - کانادا
نمی توان شرايط يک کشور جنگ زده که هنوز چالش های ناشی از انقلاب رانيز در پيش رو دارد از نظر دموکراتيک با شرايط متداول واستاندارد مقايسه کرد. يقينا"هرحکومت نوپايی بايد برای استحکام پايه های خوددر مقابل اقدامات جريان های خشونت گرا به شدت ايستادگی کند وبه قولی اشدا علی الکفار باشد . اين درسی است که مکتب انقلابی تشيع به انسان می دهد وبه ساده دلان خوشبين می گويد که مواظب باشيد بيش از يک بار ازيک سوراخ گزيده نشويد واين درسی است که از نهروان می توان آموخت واينکه اصول اعتقادی ومبانی سياسی يقينا"در مواقعی خشونت را نه تنها جايز بلکه لازم می دانند.
رامين نوری - ايران
اقتصاد ايران را دست وزرای لايق نداده اند و از اين طريق ۶۰ ميليون نفر را کشته اند . اول بايد اين مسئله را بررسی کنند بعد اعدامی های سال ۶۷.
حسام دبيا - ايران
وقتی صحبت اعدامهای اسرای زندانی در تابستان سال شصت و هفت پيش مياد آدم نمی داند چه بگويد. حاکمان مستبد در طول تاريخ جنايات مشابهی کرده اند. اما بعضی از اين جنايات در حافظه ی تاريخی ماندگارتر است. حاکمان طی مدت حکومتشان يادگارهای ماندگاری به جا گذاشته اند که خوانندگان تاريخ در آينده شايد زياد باورشان نشود. يکی زا اين يادگارها همين اعدامهای تابستان سوزان سال شصت و هفت است. و اما در مقابل اين پرسش که چه راهی برای شکسته شدن اين سکوت هست بايد گفته بشود که حاکمان اسلامی چه غير اصلاح گرا و چه اصلاح گرا هيچوقت اين سکوت را نخواهند شکست. اين سکوت توسط کسی که خود از حکومت است ابدا شکسته نخواهد شد. بازماندگان قربانيان سالهاست بغضشان در گلو مانده است. اين بغض آنجا که ترکيده شود سکوت شکسته می شود. هرچه تعداد قربانيان بيشتر بوده باشد بغضهای بيشتری شکسته خواهد شد . آنگاه فقط صدا می ماند و صدا. ديگر سکوتی نخواهد بود.
امير هوشنگ الله وردی - ايران
از بيشرمانه اتفاقات تاريخ معاصر بشربود که دو گروه چپ وراست درآن شريک بود و به همين دليل هر دو گروه از افشای آن هراسناک هستند وعلت اينکه دو گروه در باره گنجی گنگ شده اند اينست که مبادا اين راز از پرده بيرون آيد ومردم بدانند همان طوريکه که گنجی گفت اسلام نمی تواند جواب گوی خواسته های نسل امروز باشد.
محمد رضا پارسا - ايران
(آيت الله) منتظری سال ۶۸عزل شد نه۶۷ چون ليبرال بود.اين اعدام ها %۱۰۰ دليل درستی داشت ونمی توان بيخود نظر داد.
ع. د. - ايران
اعدام در آن رمان به علت حمله گسترده نيروهای مجاهد يا همان منافقين به کمک عراق به ايران و کشته شدن شهروندان غرب ايران بود که اکثر نيروها از کسانی بودند که ايران آنها را قبلا آزاد کرده بود. در اين حمله تعداد زيادی از نيروهای ايران نيز کشته شدند البته به نطر من اعدام لازم نبود ولی آزادی انها هم اشتباه بود.
محسن ش. - استکلهم
البته هر قتلی بنا بر وظيفه ی دينی و انسانی بايد مورد بررسی قرار گيرد و عدم شفافيت در اين زمينه از سوی هر دولتی باشد زشت بوده و در کوتاه مدت و دراز مدت عواقب سوئی برای عاملان آن به دنبال دارد. ولی در دنيايی هستيم که می بينيم که ايالات متحده آمريکا افراد مظنون به دخالت در اعمال تروريستی را (به طور آشکارا و رسمی) در زمره انسان هم نمی داند و حتی با هم وطنان آنان بدرفتاری می کند حال چه انتظاری بايد داشت از دولت کوچکی مثل ايران تا با افراد مرتبط با سازمان های تروريستی برخورد قانون مند کند.
بهنام کوشا - ايران
خيلی متاسفم که نمی توانم نام خودم را اعلام کنم، اين جنايت بزرگترين خط قرمز اين نظام است. من شخصا احساس عجيبی نسبت به اين موضوع دارم در خرداد ۷۶ شايد بيش از ۲۰۰ رای برای خاتمی جمع کردم اما چندين بار شناسنامه بدست پای صندوق رای رفتم ولی نتوانستم رای بدهم، همواره فاجعه ۶۷ در ذهنم مرور ميشد و به هر حال در آن تاريخ آقای خاتمی پست رسمی در اين نظام داشت و هيچ اعتراضی از ايشان جايی ثبت نشده است يک پيشنهاد دارم : بی بی سی در يک اقدام انسان دوستانه از خانواده قربانيان دعوت نمايد تا مشخصات عزيزان خود را اعلام نمايند شايد بدين وسيله بتوان آمار دقيقی از اين کشتار بدون گرايشات سياسی آنان، تهيه کرد. جمعه گذشته مراسم يادبودی بود در جاده خاوران تهران. بی اطلاعی از اين موضوع بقدری زياد است که هيچ کس از محل دفن قربانيان خبری ندارد و تمام مراسم خاوران به اعتبار عکسی است که از يک جنازه در هنگام کار ساختمانی بصورت اتفاقی تهيه شده است.
م. ب. - ايران
سالانه حدود ۲۲۰۰۰ نفر در تصادفات رانندگی - ۱۰۰ نفر در حوادث هوايی - تعداد نامشخصی بدليل عقايد سياسی در ايران کشته می شوند. در حاليکه افراد شرور - سارقين - قاچاقچيان مواد مخدر- اداره کنندگان باندهای فساد-رانت خواران و... آزادانه مشغول فعاليت بوده و زندگی مرفه ای دارند.
عباس ترابی - ايران
با وجود اينکه ۱۸ سال دارم اما هنگامی که می شنوم که کثيری به خاطر آنکه متفاوت از حاکمان می انديشيدند، ابتدا سالهای متمادی زندان را پشت سر نهاده و سپس چشم به راه آزادی به جوخه اعدام سپرده شدند اين مطلب در ذهنم تداعی می شود که آنان که کشتند، کشتند تا بمانند.
علی س. ايران
از افراد زير زير برای ارسال نظراتشان سپاسگزاريم:
حميدرضا ش. - ايران
ميترا اسديان - کانادا
صادق شيرزاد - سوئد
مسعود ابراهيم نژاد - نروژ
سارا سرمست - ايران
مهرداد کوفيانی - قبرس
مرتضی اکبری - ايران
محمد زمانی - بلژيک