bbc.co.uk

BBC Persian

خلخالی: حالا نوبت ديگران است


.

شيخ صادق خلخالی از پرآوازه ترين چهره های انقلاب اسلامی، کسی که ساخته شده بود تا مردمی را بترساند و به خشم آورد و ساخته شده بود تا روزنامه نگاران از او بنويسند، گرچه در تنهائی درگذشت اما از همان ساعت های اول پيروزی انقلاب ايران در نظر رسانه های گروهی و نمايندگان آنها بود.

اولين بار که در چشم ما روزنامه نگاران نشست در مدرسه رفاه و روز ۲۳ بهمن بود که در کنار آيت الله خمينی روحانی کوتاه قدی ظاهر شد با لهجه غليظ آذری که با صدای بلند سخن می گفت و مدافع اعدام گروه کثيری از سران رژيم سابق بود و در مقابل مخالفت مهندس بازرگان، نخست وزير دولت موقت، و معاونش ابراهيم يزدی مدام می گفت دنيا از کجا بداند انقلاب شده است.

او که نتوانسته بود در اولين محاکمه سران رژيم سابق نقشی بازی کند، فردای آن روز که حکم حاکم شرع گرفت غيبت خود را جبران کرد و به سرعت قهرمان اعدام ها و حکم های انقلابی شد و قهرمان محبوب گروه ها و دسته های انقلابی چپ که در سال های بعد ترجيح دادند آن حمايت ها را فراموش کنند.

در حقيقت با حکمی که آيت الله خمينی به شيخ صادق خلخالی داد روزنامه نگاران و فعالان سياسی به بررسی متون تاريخی رفتند تا معنا و مصداق های تاريخی حاکم شرع را پيدا کردند. مصداق قرن بيستمی اين حکم در روزهای بعد بخش بزرگ و نشناخته ای از تاريخ ايران را بيان کرد.

خلخالی تا وقتی که حاکم شرع دادگاه انقلاب بود و سران رژيم سابق را به محاکمه های انقلابی چند ساعته می کشيد و گاه در يک روز ده ها حکم اعدام صادر می کرد از چشم چريک ها و گروه های چپ مخالف رژيم سلطنتی که در جريان مبارزه با آن حکومت کشته ها داده بودند نماينده قهر انقلابی خلق بود.

 

 خلخالی تا وقتی که حاکم شرع دادگاه انقلاب بود و سران رژيم سابق را به محاکمه های انقلابی چند ساعته می کشيد و گاه در يک روز ده ها حکم اعدام صادر می کرد از چشم چريک ها و گروه های چپ مخالف رژيم سلطنتی که در جريان مبارزه با آن حکومت کشته ها داده بودند نماينده قهر انقلابی خلق بود

 

اما کم تر از يک سال بعد با گسترش دامنه محاکمات وی به گروه های درگير در کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان حمايت ها از شيخ صادق خلخالی خاتمه يافت و در مقابل روحانيون و سران حکومت جديد که در ابتدای کار با محاکمات پرصدای خلخالی چندان موافقتی نداشتند و در بعضی مواقع به صراحت از آن انتقاد کردند، در بخش دوم از کار وی، به حمايتش برخاستند.

رهبران حزب توده و به ويژه نورالدين کيانوری تا انتخابات اولين دوره رياست جمهوری حمايت خود را از خلخالی ادامه دادند و او را در مرحله نخست کانديدای خود شناختند تا جائی که آشکار شد رهبر انقلاب به روحانيون اجازه شرکت در انتخابات را نمی دهد، در آن زمان خلخالی خود نيز به حمايت از ابوالحسن بنی صدر پرداخت، کاری که تا آخرين روز خرداد سال شصت ادامه داشت.

آخرين تصوير شيخ صادق خلخالی که به رسانه های جهانی راه يافت، بعد از شکست طرح نظاميان آمريکائی برای نجات گروگان های آن کشور بود، عکسی که خلخالی مغرور را در بيابان پشت بادام کوير در حالی نشان می داد که اجساد سوخته تفنگداران دريائی آمريکا را در گونی ريخته و با چوبی هم می زد.

خلخالی وقتی هم به سعايت روحانيون محافظه کار از سمت خود در دادگاه های انقلابی کنار رفت و دادگاه های انقلاب و دادستانی يکسره به جناح راست سپرده شد باز هم در مقام حاکم شرع و رييس اداره مبارزه با مواد مخدر خبر ساز بود و صدها اعدام در تهران و در مناطق شرقی کشور به حکم وی صورت گرفت.

 

 خلخالی وقتی هم به سعايت روحانيون محافظه کار از سمت خود در دادگاه های انقلابی کنار رفت و دادگاه های انقلاب و دادستانی يکسره به جناح راست سپرده شد باز هم در مقام حاکم شرع و رييس اداره مبارزه با مواد مخدر خبر ساز بود و صدها اعدام در تهران و در مناطق شرقی کشور به حکم وی صورت گرفت

 

در جريان محاکمه مهندس عبدالله رياضی، رئيس سابق مجلس شورای ملی، وقتی خلخالی با نشانی های دقيق از جريان سوارشدن متهم به هواپيمائی که وی را از لندن به تهران برگرداند و به کشتنش داد سخن گفت، رييس مجلس شورای ملی مبهوت شده بود که جمهوری اسلامی يک ماه قبل از تاسيس چگونه اين چنين دقيق او را در نظر داشته است.

بعد از اعدام مهندس رياضی، همدرس و همکلاس و همکار مهندس بازرگان که به همين دليل اميد داشت از مرگ نجات يابد، خلخالی فاش کرد که او خودش نيز با همان هواپيما از لندن به تهران برگشت و در فرودگاه هيترو خود شاهد ماجرا بود. می گفت من هم مثل آن بيچاره فکر نمی کردم يک ماه بعد انقلاب می شود و ما از رهبران می شويم.

اولين بار که پس از تاسيس حکومت اسلامی به خارج کشور رفت، آوازه حکم های وی در همه جهان پيچيده بود، در بازگشت با شادمانی پنهان نشدنی برای ديگر نمايندگان مجلس اسلامی گفت که در خيابان های رم مردمی که او را سوار بر ليموزين تشريفاتی می ديدند در حالی که با دست به گردن خود می کشيدند او را به هم نشان می دادند و می گفتند خمينی... خلخالی ... پخ پخ پخ

اين تصويری بود که از خود دوست داشت و به همين جهت در حالی که کسی از نقش خود در اعدام های نخستين انقلاب سخنی نمی گويد شيخ صادق خلخالی حتی نقش اول محاکمه هائی را که بدون حضور او برگزار شد [ مانند اعدام چهار ژنرال در پشت بام مدرسه رفاه روز ۲۳ بهمن] برای خود حفظ کرده بود و روايت های بعدی خود را عامل اصلی قلمداد کرد و کسی هم با او به مخالفت نپرداخت.

 

 مقاله ای از او خواستم که يا از هزار حکم اعدامی که صادر کرده است تبری بجويد و يا اصلاحات را از حمايت خود معاف دارد. خلخالی در گفتگوئی که متن آن را برای چاپ فرستاد اعلام داشت که قصد نفی گذشته خود را ندارد و به همين جهت از همصدائی با اصلاح طلبان صرف نظر می کند

 

خلخالی در پايان نقش آفرينی های انقلابی، در نمايندگی مجلس کوشيد قابليت های تازه ای از خود نشان دهد و از جمله با عضويت در دو دوره کميسيون خارجه به مخالفت های پرصدا با دستگاه ديپلوماسی جمهوری اسلامی و دکتر ولايتی مسوول آن پرداخت.

مشهورترين مخالفت خلخالی با سفر چائوشسکو ديکتاتور رومانی به تهران بود، سفری که با شورش مردم رومانی و اعدام چائوشسکو دنبال شد و آن گاه خلخالی درنطقی پشت تريبون مجلس با اشاره به مسوولان محافظه کار دولت وقت گفت مسوولان دولتی ما و محافظه کاران از جهان بی خبرند.

شيخ صادق خلخالی که به اتفاق کروبی، خوئينی ها، محمد خاتمی و جمعی از روحانيون مخالف با جناح راست، از موسسان مجمع روحانيون مبارز بود، بعد از دوم خرداد به حمايت رييس جمهور اصلاح طلب وارد صحنه شد.

در آن زمان در مقاله ای از او خواستم که يا از هزار حکم اعدامی که صادر کرده است تبری بجويد و يا اصلاحات را از حمايت خود معاف دارد. خلخالی در گفتگوئی که متن آن را برای چاپ فرستاد اعلام داشت که قصد نفی گذشته خود را ندارد و به همين جهت از همصدائی با اصلاح طلبان صرف نظر می کند.

 

 با مرگ صادق خلخالی که زمانی در نظر جهانيان نماينده و مظهر آخرين انقلاب کلاسيک قرن بيستم و شايد تاريخ جهانی بود اين سئوال همچنان بی پاسخ مانده است که آيا انقلاب ها هستند که اين چنين کسان را می سازند و يا اين آدميان هستند که چنان انقلاب هائی را شکل می دهند

 

اکثريت نسل جوانی که هيجده سال پس از انقلاب جنبش اصلاحات را شکل دادند تصويری از خلخالی در خاطر نداشتند و وقتی او در گفتگو با صادق صبا برای برنامه فارسی بی بی سی گفت که با وجدانی راحت از حکم های اعدامی که صادر کرده است می رود تا بخوابد، دانشجويان در جلسات مختلف به پرس و جو درباره سابقه او پرداختند.

اين چيزی بود که خلخالی باور نداشت، ده سالی بعد از رفتن از تهران به تدوين رساله ای پرداخت تا در پايان خود عنوان مرجعيت به دست آورد اما مخالفانش در جناح راست فاش کردند که حتی اين رساله رونويسی با عجله و ناشيانه ای است از رساله آيت الله خمينی. پس اين آرزو هم برآورده نشد.

تلاش های آخرين او برای مطرح شدن زمانی بود که لنگ لنگان خود را به نمازی رساند که در اولين لحظات آزادی از حبس خانگی پنج ساله در خانه آيت الله منتظری برپا شده بود. آمد تا وابستگی خود را به آرمان های انقلاب و چهره های نخستين ثابت کند.

آخرين تصويری که به عنوان يک روزنامه نگار از او در ذهن دارم زمانی بود که در تخت بيمارستان بقيه الله خفته بود، بيماری و درد چيزی از او باقی ننهاده بود جز طنزی تلخ. با اشاره به سبدهای گلی که در راهرو بيمارستان انبوه شده بود گفت: "اين ها مال من نيست و مال خانواده رهبران تازه است. خلخالی کارش را کرد. حالا کسی به ياد او نيست، نوبت اين هاست."

با مرگ صادق خلخالی که زمانی در نظر جهانيان نماينده و مظهر آخرين انقلاب کلاسيک قرن بيستم و شايد تاريخ جهانی بود اين سئوال همچنان بی پاسخ مانده است که آيا انقلاب ها هستند که اين چنين کسان را می سازند و يا اين آدميان هستند که چنان انقلاب هائی را شکل می دهند.